به سایت سعید روحی و سینمای ایران خوش آمديد

عضويت در سایت
منوي اصلي
سینمای ایران صفحه نخست
پست الکترونيک
سینمای ایران و آرشيو مطالب
فهرست مطالب سینمای ایران
پروفایل
موضوعات
سينما و 30 نما
علي معلم : فيلمهاي ما از جاده چالوس و كندوان آنطرفتر نميرود
ناصر عبداللهي براي باران عاشقانه ميخواند
کلیپ طنز همسایه با خوانندگی شهاب عباسی و سیاوش مفیدی
بهمن مفيد : نه در آمريكا اجازه كار دارم نه در ايران ( آقايون من هنرمندم نه سياستمدار )
ستاره اسكندري و تجربه كار در نانوايي
باقر صحرارودي در بستر بيماري
از بادی گاردی جنیفر لوپز تا همراهی یاران مختار ثقفی و حضور در خنده بازار
عکسهای صحنه و پشت صحنه فیلم سینمایی ( درباره الی )
اسامی زن و شوهرهای سینمای ایران
ويديو كليپ شير خسته با صداي رضا صادقي
گلشیفته فراهانی : اصغر فرهادی مرا شکنجه میداد ، پرده گوشم سوراخ شد
( من و مه و برف و سرما ) در عکسهای تله فیلم سینمایی
فرهاد اصلاني : من اختلاس كردم ،شايدم تبهكارم، من كي ام؟
پشت پرده قطع شبكه جم مي (GEM ME) و دستگيري دوبلورهاي سريال
براي بهبود دکتر فرزاد جمشيدي مجري تواناي ايران دعا كنيم
گالری عكسهاي سعيد روحي
عسل بديعي با هفت سيمرغ بلورين پرواز كرد
درد و دل امام حسین با حضرت عباس در ظهر عاشورا
اضافات

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 112
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 112
بازدید ماه : 148
بازدید کل : 3546
تعداد مطالب : 55
تعداد نظرات : 4
تعداد آنلاین : 1

Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت
 این صفحه را به اشتراک بگذارید
سینمای ایران و آخرین مطالب
طراح قالب

Template By: NazTarin.Com

تبلیغات

درد و دل امام حسین با حضرت عباس در ظهر عاشورا

 

امام حسین ( ع ) در روز عاشورا ، هنگامی كه از همه سو مورد تاخت و تاز و ناجوانمردی دوستان دیروز و دشمنان امروز قرار گرفته بود ، تنها به برادرش و یار و یاور فداكارش ، حضرت ابوالفضل العباس می اندیشید . امام  میدانست كه اگر برادرش بود ، احدی به خود ، اجازه نزدیك شدن به كاروان و خیمه های او را نمیداد و نام ابوالفضل ، لرزه بر اندام دشمنان  امامت می انداخت . ویدیویی كه مشاهده میكنید ، زمزمه ها و درد و دلهای امام حسین ( ع ) است ، با برادر  و علمدارش ،حضرت عباس ، با مداحی حاج محمود كریمی عاشورای 1392

[+] نوشته شده توسط سعید روحی در سه شنبه 24 / 9برچسب:درد و دل امام حسین , حضرت عباس(ع) , حاج محمود كریمی, در ساعت 23:8 | |
عسل بديعي با هفت سيمرغ بلورين پرواز كرد

 عسل بديعي با هفت سيمرغ بلورين پرواز كرد

بازيگر جوان سينماي ايران عسل بديعي چند روز قبل و در هفته آغازين سال 1392 بر اثر بيماري جان به جان آفرين تسليم كرد. بديعي كه اولين فيلمش را با كيانوش عياري آغاز كرده بود چند سالي به عنوان بازيگر جوان و با استعداد سينما در پروژه هاي مختلف سينمايي و تلويزيوني به ايفاي نقش پرداخت . همه رسانه ها و سايتهاي داخلي و خارجي از فيلمها و كارنامه بازيگري اش گفتند و نوشتند اما مهمترين و بهترين نقش عسل بديعي امضاي كارت مخصوص اهداي عضو پس از مرگ بود . او بسان فيلم بودن يا نبودن كه هميشه و همه جا به دنبال اهدا كننده خود براي پيوند ميگشت و دنيا را سفر ميكرد ، اينبار بدون اينكه كسي به دنبال او و خانواده اش بدود ، رضايت بگيرد  ، فكر و جسم و روحشان بيمارتر گردد ، خود ، در كمال اراده و صحت عقل و انديشه ، اعضاي بدنش را به ساير هموطنان اهدا كرد تا هفت خانه و هفت خانواده و هفت محله و هفت شهر  ، از سلامتي و حضور عزيزانشان شاد و خرسند شوند. آفرين بر تو و روح بلندت . آمال و آرزوي اكثر بازيگران سينما دريافت سيمرغ بلورين بهترين بازيگري ايست كه اينبار عسل بديعي با بازي در بهترين و واقعي ترين نقش زندگي خود توانست هفت سيمرغ بلورين از مردم و خانواده هاي بيماران و همه ايرانيان هنردوست ، دريافت كند و هزاران هزار سيمرغ از خداوند متعال براي اين عمل خداپسندانه اش ، انشاالله... عسل بديعي ، فردا جسمت را به خاك ميسپارند اما هفت عضو ، از اعضاي بدنت ، با هفت جسم و صاحب جديد ، براي بدرقه ات مي آيند و در روزگار ما مي مانند تا خوبي و بزرگي و بخشش تو را براي همگان بازگو كنند.

            عسل بديعي و بازي در آخرين سكانس زندگي

            عسل بديعي

             عسل بديعي

                   عسل بديعي

         عسل بديعي

                                       عسل بديعي    

 

 

 

[+] نوشته شده توسط سعید روحی در سه شنبه 18 / 1برچسب:عسل بديعي با هفت سيمرغ پرواز كرد,بودن يا نبودن,هفت عضو,بازيگر جوان سينما,كيانوش عياري, در ساعت 5:34 | |
گالری عكسهاي سعيد روحي

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

علی نژاد ، خطیب زاده ، توسلی ، میرآقایی و روحی پشت صحنه فیلم من و مه

 

سعید روحی در کنار آمیگو مسوول حمل و نقل گروه فیلمبرداری ( محوطه خانه پدری خانواده شمس ) در ناتر

پشت صحنه فیلم من ومه

سعید روحی نویسنده و کارگردان فیلم سینمایی من و مه

 

6xfwq5i6b9r7cqzey74.jpg

سعید روحی پشت دوربین و حسین توسلی تصویربردار فیلم کنار او پلان آماده برداشت را چک میکنند

سعید روحی نویسنده و کارگردان فیلم سینمایی من و مه

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

[+] نوشته شده توسط سعید روحی در سه شنبه 15 / 11برچسب:, در ساعت 5:20 | |
براي بهبود دکتر فرزاد جمشيدي مجري تواناي ايران دعا كنيم

 

 

    


رسانه ملي خصوصا تلويزيون در ايران زمين هم جذاب است هم بي خاصيت ، هم رسا است هم كاهل ، هم آدمي را به عرش ميبرد هم به فرش پيوند ميدهد ، آنهم به دليل استقبال ما ايرانيان اهل شايعه و جنجال و خبر بردن و خبر آوردن . آيا تا بحال به جماعتي كه ساعتها در كوچه و خيابان چشم به دعوا و مشاجره و گفتگوي دو نفر كه نه آنها را ميشناسند و نه سوژه دعوا مسئله آنهاست چشم دوخته اند برخورد كرده ايد؟

اين خصوصيت منفي ما ايرانيان است ، البته نه همه  ، اما متاسفانه بيشتر هموطنان  در مقابل هزاران خصوصيات مثبت و خوب و مثال زدني اين استعداد منفي را هم با خود يدك ميكشند .

فقط كافيست خبري يا شايعه اي را بشنويم ، بدون تحقيق و تفحص از صحت آن ، دست از كار و زندگي خود شسته و به هر وسيله اي كه شده آن خبر را به گوش دوست و فاميل و آشنايان آنهم با آب و تاب و  شاخ و بال دادنش ميرسانيم.

حال اگر كسي همين برخورد را با ما و در ارتباط با موضوعات خصوصي و شخصي مان انجام دهد زمين و زمان را به باد فحش و ناسزا ميگيريم و چنان مظلوميتي از خود نشان ميدهيم كه انگار در تمام تاريخ جز به ما به هيچ كس جفا نشده است.


    


چندي ايست   كه   نام    مجري   توانا   و   انديشمند    صدا  و  سيما    دكتر فرزاد جمشيدي به هر بهانه اي سر زبانها افتاده و همه سايتها و وبلاگها و نشريات زرد و قرمز و بنفش با هيجان خاصي آن را دنبال كرده و هر روز با يك تيتر جعلي و دروغين و خيالي سعي در بالا بردن آمار خود در جذب مخاطب دارند اما به چه قيمتي؟ به قيمت هتك حرمت به حريم شخصي و خصوصي يك انسان؟ به قيمت ايجاد شايعه و شائبه و شبهه در افكار مردم كه همواره هنرمندان علي الخصوص مجريان مهربان و صميمي رسانه همچون دكتر جمشيدي را   از خود ميدانند؟ به قيمت از دست رفتن آبروي يك انسان؟ به قيمت بستري شدن در بخش مراقبتهاي ويژه و ابتلائ به انواع بيماريهاي فكري و جسمي؟؟؟؟!!!!!!!!!


طبق قانون جمهوري اسلامي ايران و قوه قضائيه هيچ كس تحت هيچ شرايطي تا اعلام رسمي مراجع قضائي مبني بر محكوم بودن آن فرد حقيقي يا حقوقي    ،حق به زبان آوردن نام ، مشخصات  او  ، يا نوشتن و علني كردن و تحليلي كه شائبه محكوميت آن فرد را تداعي كند نداشته و ندارد و در اينصورت فرد خاطي ميتواند  از سوي مقامات قضائي   احضار و تحت پيگرد قانوني قرار گيرد.


حال پرسش من از شما خواننده محترمي كه با سماجت و كنجكاوي در احوالات شخصي مجري ديندار  ، عالم و با خداي رسانه ملي دكتر فرزاد جمشيدي سبب بروز هزاران مشكل براي او و خانواده اش شده ايد ، اين است كه اگر  خداي ناخواسته همين اتفاق روزي براي شما رخ دهد و دوستان و اقوام و خويشاوندانتان ،  بدون اثبات جرم  شما را متهم جلوه دهند چه ميكنيد؟ آيا ظرفيت خواندن و شنيدن هزاران نقل و قول از سايتهاي جعلي و وبلاگهاي  داخلي و خارجي كه قارچ گونه و بدون هيچ نظارتي هر روز سبز ميشوند را  داريد؟

 وبلاگها و وبسايتهايي كه نويسندگان آن حتي جرات و شهامت نوشتن نام خود را زير مطالبي كه نشان از اطمينان كامل و به قول خودشان منبع موثق  آنان هم هست را  ندارند و عمدتا با نام مستعار مانند ويروسهاي مخرب و مزاحم نيش ميزنند و از اين طريق امرار معاش ميكنند  . انگلهايي كه اگر تمام پزشكان دنيا هم جمع شوند دارويي براي از بين بردنشان پيدا نميكنند مگر ايستادگي من و شما در مقابل آنها و نخواندن و نشنيدن نقل و قول نكردن هرزنامه هايشان.

  به فرمايش مولاي آزادگان و سالار شهيدان

  اگر دين نداريد آزاده باشيد .   امام حسين (ع)


   


براي دكتر جمشيدي اين داناي مهربان و انديشمند   صحت و سلامت آرزو ميكنم و از خداوند برايش صبر تا بتواند در اين آشفته بازار بي مهري تاب و توان  و تحمل نيش و كنايه   دغل دوستاني كه حالا با غيبتش لبخند رضايت بر لبانشان جاريست و از او با آن همه دانش و معلومات هيچ نياموختند و حسد را پيشه بي ريشگي خود ساختند  را بياورد.

خداوند همه ما را به راه راست هدايت فرمايد . آمين

سعيد روحي بهمن ماه 1391

[+] نوشته شده توسط سعید روحی در سه شنبه 15 / 11برچسب:فرزاد جمشيدي مجري, تيتر جعلي و دروغين, شايعه و شائبه و شبهه, از دست رفتن آبروي, در ساعت 5:16 | |
پشت پرده قطع شبكه جم مي (GEM ME) و دستگيري دوبلورهاي سريال

         


 
 

  پخش شبکه  تلویزیونی  جم می (GEM ME)  از شنبه شب  گذشته  به طور  ناگهانی متوقف شد   تا  حاشیه‌های  این  کانال  ،  پس از قطع سریال  ترکیه ای       «حریم سلطان»،  دستگیری   دوبلورهای  زیرزمینی این  مجموعه  و  تغییر   دوبله سریال  عمر گل لاله  همچنان تداوم یابد!

  


بینندگان شبکه تلویزیونی ماهواره ای فارسی زبان جم، حوالی ساعت 23 شنبه 23 دی ناگهان به جای بازپخش سریال «ایزل»، با تصویر کالر‌بار  مواجه شدند؛ آن هم بدون هیچگونه توضیحی در باب چرایی قطع شدن این کانال.



 حال آن‌که گردانندگان این شبکه ماهواره‌ای، چندی قبل در پی بازداشت تعدادی از دوبلورهای سریال حریم سلطان در استودیویی واقع در منطقه فرمانیه، هر چند اشاره ای به این اتفاق نکردند، اما دست کم با زیرنویس از مخاطبان خود خواستند برای تماشای سری جدید آن «صبوری» به خرج دهند! این بار اما خبری از اطلاع رسانی در شبکه به چشم نمی خورد.

   


اگرچه این بی خبری بلافاصله با ارائه توضیحی در سایت شبکه مذکور جبران شد. سایت شبکه جم دلیل این مسئله را نقل و انتقال های صورت گرفته، بحران اقتصادی جهانی و ارائه برنامه‌هایی با کیفیت تر به بینندگان عنوان کرده است. اما این توضیح نیز برای کسانی که اخبار این کانال ماهواره‌ای و گروه جم را تعقیب می‌کنند، زوایای ابهام‌آمیزی دارد که البته واقعیت ماجرا را باید در موارد دیگری جست وجو کرد.

  

گروه تلویزیونی جم که از طریق ماهواره یاه ست آغاز به کار کرد، تا چندی پیش وظیفه روی ایر بردن و انجام پروایدرها برای شبکه‌ها را نیز در ید قدرت خود داشت. با این حال این شرکت ماهواره‌ای اماراتی، شبکه جم را کنار زده و شرکت دیگری را جایگزین آن کرده است که از حیث مالی و اعتباری، ناکامی تمام عیاری برای گروه جم بود. انتقالی که به گفته طرف اماراتی، ریشه در رویدادهای سیاسی و تحریم های اخیر دارد؛ اما در واقع نوعی شکستن قدرت گروه جم بوده است. اتفاقی که پخش این شبکه روی ماهواره هاتبرد را نیز با مشکل مواجه کرده است.

    

گروه جم اخیراً با کنار رفتن سارا رهبری، یکی از واسطه های روپرت مرداک، غول رسانه‌ای جهان بیشتر از پیش نیز با مشکلات عدیده‌ای دست به گریبان شده است. چهره‌ای که از او به عنوان مدیر فنی شبکه ماهواره‌ای فارسی وان یاد می‌شود و با کنار رفتن از شبکه جم می، به نوعی حمایت‌های مرداک را نیز با خود برد! 


   


همه این موارد سبب شده تا شبکه جم بحران های متعددی را تجربه کند که در نهایت منجر به حذف از روی هاتبرد شده و روشن هم نیست که این توقف پخش تا چه زمانی ادامه خواهد داشت. به ویژه که چندی قبل نیز، دیگر رسوایی این شبکه در تلاش برای جذب سرمایه ایرانیان به خارج از کشور از طریق پخش آگهی‌های بازرگانی در قالب چند شرکت سهامی رقم خورد. اتفاقی که مدیران این شبکه (خانواده کریمیان) را پس از بحران‌های متعدد، باز هم در برابر افشاگری گسترده ای قرار داد که آنان را متهم به طراحی نقشه برای خروج سرمایه ایرانیان به دبی می کرد.


   


در هر حال باید دید این شبکه ماهواره ای که با دوبله و پخش سریال های اغلب ترکیه ای و اخیراً آمریکایی، سعی در جذب توجه بینندگان داشته، چنین حوادثی را چطور از سر خواهد گذراند و آیا می تواند جایگاه خود را در میان سایر کانال های فارسی زبان حفظ کند یا خیر.
 
 
    

    
[+] نوشته شده توسط سعید روحی در سه شنبه 15 / 11برچسب:پخش شبکه تلویزیونی, سريال حريم سلطان, سريال ايزل, تلويزيوني ماهواره, عمر گل لاله, منطقه فرمانيه, شبكه جم, روپرت مرداك, فارسي وان, در ساعت 5:11 | |
فرهاد اصلاني : من اختلاس كردم ،شايدم تبهكارم، من كي ام؟

    

 

 

به گزارش نامه، فرهاد اصلانی در یادداشتی در «آسمان» به مسئله این روزهای سینمای ایران اشاره کرده است:

فرهاد اصلانی: ساعت 2 بعدازظهر بود اس‌ام‌اسی برای من رسید که امشب فیلم «من مادر هستم» ساعت هشت در سینما آفریقا اکران می‌شود، فیلمی که من در آن بازی کرده بودم. باور نمی‌شد با دوستی که در دفتر آقای موسوی، تهیه‌‌کننده کار می‌شناختم تماس گرفتم و گفتم باورم نمی‌شه یعنی بعد از یک سال و نیم فیلم اکران می‌شه؟ گفت آره. اکران این سانسش هم به نفع یک موسسه خیریه است. ولی البته ممکنه برادران انصار بریزند و فیلم را پایین بکشند، درست مثل فیلم «خصوصی» به شوخی گفت ممکنه کتک هم بخوری. گفت بلیت برای همسر و دخترت هم کنار بذارم؟ گفتم نه اگر قراره کتک بخورم‌بذار تنها باشم. گفتم پس اگر خبر جدیدی شد بهم بگو. ساعت پنج شد زنگ زدم، گفت اوضاع روبه راهه. گفت بیانیه انصار رو بخون رو سایت‌ها اومده.


  

خوندم دیدم به وزیر ارشاد تا ساعت 7 فرصت دادن که فیلم رو بیاره پایین. ساعت هفت زنگ زدم گفت فیلم را دادستانی خواسته. کمی بعد نا‌امیدانه رفتم به سمت سینما، توی راه به این کلمات فکر کردم. دادستانی، انصار حزب‌الله، کتک خوردن، بستن، گرفتن، مگر من کی‌ام؟


    


رسیدم دم سینما جمعیت آدم‌های آشنا، خبرنگارا، همکارام، مردم. کم‌کم یادم اومد من بازیگرم از دست وزیر ارشاد، رئیس تلویزیون، رئیس هنر‌های نمایشی جایزه گرفتم، الان هم فیلمم داره اکران می‌شه. بودن تو اون نبود. مردم در سکوت فیلم رو دیدن بعد دست زدن اشک رو تو صورت خیلی‌ها دیدم، اومدیم بیرون جیرانی رو دیدم چقدر پیر شده بود

      

وسط برادران حزب‌الله داشت تند‌وتند مثل همیشه حرف می‌زد. برگشتم خونه حسین فرح‌بخش برام پیغام داد که شنبه برادران حزب‌الله ساعت 11 دم در ارشاد به نشانه اعتراض جمع می‌شن.

ما هم در حمایت سینما باید بریم دم در وزارت. دوباره افکار عجیب وغریب سراغم اومد و شب طولانی‌تر از همیشه شد.

      


شنبه ساعت 11 رفتم جمهوری پشت یه موتور نشستم. موتوری تو هیاهوی ماشینا فهمید من هنر پیشه‌ام ازم پرسید گلشیفته فراهانی واقعا دیگه برنمی‌گرده؟ گفتم بعید می‌دونم، گفت حیف، هنرپیشه خوبی بود. رسیدم دم‌وزارت چند تا تهیه‌کننده سینما که احساس کردم همشون چقدر پیر شدن و خبرنگار‌های جوون و برادران انصار البته با فاصله با قیافه‌های عصبانی و شعار‌های مرگ بر ... مرگ بر ... از همه این لحظات فقط چهره دختر جوونی رو که یک پلاکارد دستش بود و روش نوشته شده بود بگذارید سینما زنده بماند با چهره‌ای بغض کرده، فقط یادم مونده. توی خیابون جمهوری اسلامی پیاده داشتم قدم می‌زدم. نمی‌دونستم کجا باید برم. بعد دیدم نمی‌دونم کی هستم.


    

صدای شعار‌های دم وزارت توی سرم می‌پیچید: مرگ بر ... مرگ بر... مرگ بر سینمای ... یه آقایی زد رو شونه‌ام برگشتم باخنده گفت با من عکس می‌گیری؟ بی‌اختیار گفتم باشه. گفتم می‌شه به من بگی اینجا کجاست؟ گفت خیابان جمهوری اسلامی. گفت کجا می‌خوای بری گفتم نمی‌دونم. گفتم من کی‌ام؟ گفت مارو مسخره کردی؟ گفتم نه، گفت بازیگر روسری آبی هستی. 17، 18 سال پیش اون کارگره رو بازی می‌کردم توی فیلم روسری آبی. وقتی نوبر رفت بغض کردی منم با بغض تو بغض کردم. آخه من عاشق بودم. گفتم نمی‌دونم چرا امروز فکر می‌کنم تبهکارم، شایدم اختلاس کردم، گفت نه تو بازیگری، فیلم «من مادر هستم» رو بازی کردی یهو همه چی یادم اومد.


    


یادم اومد برای دیدن فیلم «سرب» از پادگان لشکرک پیاده تا تهران اومدم چون پول نداشتم، فقط پول بلیت سینما رو داشتم.

یادم اومد از بچگی از سگ می‌ترسیدم و اولین بار جلوی دوربین رفتم با یک سگ توی سریال «امام علی» در نقش یزید بازی کردم. از ترس اینکه اخراج بشم ترسم رو از همه قایم کردم. یادم اومد وقتی از اسب افتادم پایین مربی سوارکاری مجبورم کرد رو همون اسب سوارشم تا ترسم بریزه.

یادم اومد در سریال «پلیس جوان» در نقش افسر مهبادی قرار بود گلوله بخوره تو صورتم و برای اینکه یاد بگیرم چطور بازیش کنم رفتم پیش یه دکتر گفتار درمانی اونم نوار مریضش سعید حجاریان رو به من داد گوش کنم آخه اونم گلوله خورده بود تو صورتش.

یادم اومد برای سریال «خانه در تاریکی» بیست کیلو چاق شدم و هنوز گرفتارشم.

یادم اومد برای بازی کردن توی فیلم «شاخ به شاخ» برای اینکه بدبختی یه معتاد رو نشون بدیم توی جوب کثیف خیابان جهان‌آرا با دست دنبال مواد می‌گشتم، یادم اومد بعد از پخشش یه آقایی تو خیابون منو بغل کرد و گفت ممنونم من بعد از دیدن این کار اعتیادم رو ترک کردم.

یادم اومد در فیلم «سفر به چزابه  » قصه شهدای جنگ رو بازگو می‌کردیم و کارمون گریه بود.

یاد عزیز هنر‌آموز افتادم که توی سریال «امام علی» یه گونی مار واقعی ریختن سرش سر صحنه خواب عقیل و پلک هم نزد چون نور می‌رفت و باید توی یه برداشت می‌گرفتند.

یاد آقای میر‌باقری افتادم که سکته کرده بود و دوربینی داشت اما باز پشت مانیتور می‌نشست و یک چشمشو می‌بست با یه چشم پلان می‌گرفت.

یاد احمد آقالو افتادم که سرطانش عود کرده بود ولی توی فیلم «یه تکه نان» نگران تموم شدن نقشش بود.

یاد فيروز بهجت محمدی افتادم که سر سریال «پری» کار شاپور قریب نصف کار رو بازی کرد و به رحمت خدا رفت و رضا خندان نصف بقیشو با چشم گریون بازی کرد.

یاد خسرو شکیبایی افتادم که گفته بود فیلم مستند «ملاقات با بهروز وثوقی» رو در آمریکا بعد از مرگش نشون بدن.

یاد مریلا زارعی تو فیلم «خرس» افتادم که قرار بود که توی سرمای نمی‌دونم چند درجه زیر صفر بره تو قبر بخوابه و من خاک بریزم روی سرش، نتونستم. کارگردان خودش یه بیل خاک فشرده گلی رو ریخت رو سرش. مریلا آخ نگفت. کات دادن مریلا یه ساعت گریه کرد، فکر کردم فکش شکسته فقط پرسید تو ریختی، گفتم نه.

    


الان دوباره ساعت 2 نصفه شبه. هوا وارونه شده، پلیس از مردم خواسته نیان بیرون. یه گوشه خونه نشستم و به هوای تاریک بیرون نگاه می‌کنم و به اون دختری که پلاکارد دستش بود و نگران تعطیلی سینما بود، فکر می‌کنم، براش دعا می‌کنم و به خودم می‌گم زنده باد سینما.


 فرهاد اصلاني

[+] نوشته شده توسط سعید روحی در سه شنبه 15 / 11برچسب:زنده باد سينما, فرهاد اصلاني, خسرو شكيبايي, بهروز وثوقي, احمد آقالو, برادران انصار,دادستاني,كتك خوردن,عزيز هنرآموز, مريلا زارعي, در ساعت 4:47 | |
باقر صحرارودي در بستر بيماري

  

 

 

 

مطلع شديم بازيگر خوب و دوست داشتني سينما و تلويزيون ( باقر صحرارودي ) در بستر بيماريست. صحرارودي كه پيشينه اي تئاتري دارد كار خود را از بيست سالگي در عرصه هنر آغاز كرد و در فيلمها و سريالهاي بسياري به ايفاي نقش پرداخت . از جمله كارهاي او ميتوان به سريال سايه همسايه ، كوچه اقاقيا ، فيلم سينمايي سگ كشي و تعداد زيادي كار در زمينه تئاتر ، سينما و تلويزيون نام برد.

براي اين بازيگر خوب سينماي ايران آرزوي صحت و سلامتي و بازگشت به عرصه هنر را داريم.

[+] نوشته شده توسط سعید روحی در دو شنبه 30 / 10برچسب:باقر صحرارودي, فيلم سينمايي , سگ كشي,سريال سايه همسايه, سينما و تلويزيون, در ساعت 1:30 | |
ستاره اسكندري و تجربه كار در نانوايي

        

در اينكه هنرمندان ، انسانهاي غير قابل پيش بيني و به اصطلاح عام عجيب و غريبي هستند شكي در آن نيست . هر چند وقت ميبينيم يا ميشنويم كه فلان بازيگر يا فلان كارگردان سينما كار غير معمولي را انجام داده است .

مثلا همين ديروز اخبار از پناهندگي دو بازيگر سينماي فرانسه به روسيه ميگفت ، اولي خانم بازيگري بوده كه به دليل بد رفتاري با فيلها در كشورش ديگر تاب ماندن در كشور را نداشت و به كشور ديگري كوچ كرد . ديگري بازيگر شناخته شده سينماي فرانسه و جهان  (ژراردو ديپارديو ) كه در فيلمهاي بسياري بازي كرده مانند دانتون ، كريستف كلمب و ...به ايفاي نقش پرداخت .

اين آقا فقط به دليل مبارزه با اداره دارايي يا ماليات فرانسه مبني بر عدم پرداخت ماليات در قبال گرفتن دستمزدهاي كلان از دولت روسيه تقاضاي پناهندگي كرده و قيد مليت و نژاد و قوم و قبيله را زده است . آقاي پوتين و دولت روسيه هم با آغوش باز از اين پيشنهاد استقبال كرده است.

بگذريم و برسيم به كشور خودمان و هنرمندان سينماي ايران . چندي پيش از طريق يكي از دوستان با خبر شدم كه سركار خانم  ( ستاره اسكندري ) چند روز در طول هفته به يك مغازه نانوايي ميرود و در آنجا كار ميكند .


اول كمي جا خوردم كه بازيگر تلويزيون و تئاتر در نانوايي؟؟؟!!! بعد گفتم لابد ايشان ميخواهند نقش نانوايي را در يكي از فيلمها و يا تئاترها بازي كنند ، خب آمده تا از نزديك با همه زواياي اين حرفه آشنا گردد كه اين بسيار خوب است و جاي تقدير و تحسين دارد از اين همه پشتكار . اما بعدا معلوم شد نه ، نقش و تئاتر و سينمايي در كار نيست و ايشان دوست دارند در نانوايي كار كنند !!!!! حالا خود ببينيد و پي به هدف اين خانم بازيگر تئاتر و تلويزيون ببريد.


سعيد روحي

[+] نوشته شده توسط سعید روحی در دو شنبه 30 / 10برچسب:ستاره اسكندري, انسانهاي غير قابل پيش بيني, كارگردان سينما, ژراردو ديپارديو, سينماي فرانسه, در ساعت 1:28 | |
بهمن مفيد : نه در آمريكا اجازه كار دارم نه در ايران ( آقايون من هنرمندم نه سياستمدار )

 


 (بهمن مفيد ) اين هنرمند پيشكسوت تئاتر و سينماي ايران را چندي پيش  در كنار  ( بهزاد فراهاني )  نويسنده و بازيگر تواناي كشور  و  همينطور  استاد  اخلاق و ادب  سينما  ،  استاد  (جمشيد مشايخي ) ملاقات كردم  و به درخواست استاد ، آنان را براي شركت در مراسمي به منظور حمايت و پيشگيري از سرطان  تا شهرستان بابل همراهي كردم .

 در طول اين همراهي كه افتخار آن نصيب بنده شد ،با هنرمندان پيشكسوت سينما از گذشته و خاطرات آنها ، تا احوالات امروز سينماي ايران گفتيم و شنيديم . در نهايت هر كدام از اين عزيزان با تشويق حضار بروي صحنه رفتند و دقايقي با مردم همكلام شدند .


 جالب ترين قسمت از صحبتهاي بهمن مفيد پس از پرسشي در ارتباط با كم كاريش در تئاتر و سينماي ايران  اين بود كه ، من كم كار نيستم ، بلكه اصلا كار نميكنم چون اجازه كاركردن به من نميدهند . وقتي به آمريكا ميروم مرا  به چشم يك مامور ايراني نگاه ميكنند و وقتي به ايران مي آيم مرا به چشم يك آمريكايي بيگانه. ( آقايون من سياستمدار نيستم ، هنرمندم ) و فقط آرزوي من رفتن دوباره بروي صحنه و بازي جلوي دوربين سينما و تلويزيون است. 


بهزاد فراهاني و استاد مشايخي هم پس از حاظر شدن روي صحنه مطالب بسيار جالبي در ارتباط با فرهنگ و هنر ( ايران زمين ) ايراد كردند كه با تشويق مدعوين همراهي ميشد . مشروح اين برنامه و صحبتهاي شنيدني اين هنرمندان را بزودي در كات دوباره سينما و سينماتوگراف خواهيد ديد...

 

 

  

سعيد روحي

[+] نوشته شده توسط سعید روحی در دو شنبه 30 / 10برچسب:بهمن مفيد, نه در آمريكا اجازه كار دارم نه در ايران, بهزاد فراهاني, جمشيد مشايخي, پيشكسوت سينما, آمريكايي بيگانه, دوربين سينما, در ساعت 1:26 | |
علي معلم : فيلمهاي ما از جاده چالوس و كندوان آنطرفتر نميرود

 

علی معلم: سینمای ما از چالوس و کندوان آنطرف‌تر نمی‌رود

 

مردم قطعا مشتاق شناخت فرهنگ‌ها و خطه‌های مختلف ايران هستند.اما کبود آثار بومی و روند تولیدات آپارتمانی و کافی شاپی ذائقه آنها را عوض کرده و شاید احساس شود فیلم‌های قوم‌نگاردیگر خریدار ندارند. اما واقعا اگر یک درام پرکشش با شخصیت‌پردازی مناسب در یک منطقه با فرهنگ منحصر به آن خطه ،روایت شود و به لحاظ کارگردانی، بازیگری، فیلمبرداری و غیره غنی باشد باز هم آن اثر سینمایی، تماشاگر نخواهد داشت .

دلیل این که بیشتر فیلم های سینمایی از نظر موضوع و جغرافیا در تهران می گذرند، چیست؟ مشکل بودجه یا دشواری‌های تولید در این شرایط؟


 


سینمای ایران ضعف مالی دارد و به همین دلیل اغلب آثار ساخته شده یا در تهران می‌گذرند یا در فضایی شبیه تهران. در بسیاری از آثار سینمایی ما جغرافیا اساسا هیچ ارزشی ندارد اما در فیلم هایی نیز جغرافیا و لوکیشن ها به لحاظ محتوایی و ساختاری در فیلم هویت دارند. بی شک اثری که همه اجزای آن با یکدیگر سنخیت دارند و در راستای یک هدف کار می‌کنند می‌تواند تاثیرگذارتر باشد.


 


سینما هیچ وقت پرداختن به موضوع اقوام و اقلیم‌های مختلف را به صورت جدی دنبال نکرده است.این کم کاری از سوی مدیریت سینما بوده یا بی‌میلی فیلمسازان به روایت داستان‌ها و موقعیت‌های بومی؟

 


متاسفانه از سوی هر دو. اغلب فیلمسازان و مدیران سینمایی بعد از مطرح شدن، دیگر یادشان می‌رود از کدام شهرستان به تهران آمدند و مشغول به کار شدند و به هیچ عنوان درصدد ساخت اثری از قوم و فرهنگی که در آن عمری زیسته اند برنمی آیند.

 

 بیشتر فیلمسازان جغرافیای ایران را به طور کامل نمی شناسند، آن وقت است که سینمای ما بیشتر از ( چالوس و کندوان) به جای دیگری نمی‌رود و ما در آثار سینمایی کمتر فضا و جغرافیای جدید می‌بینیم.

آثار سینمایی یا در خیابان‌های شیک تهران می‌گذرند یا بعضی برای نمایش روشنفکری، فیلمشان را در پایین شهر و میان بافت‌های فرسوده متراکم از جمعیت می‌سازند.


  4f2jaqpwe7ta235ln96k.jpg


شناخت صحیح از اقوام مختلف یا به تصویر کشیدن سرزمین مادری از سوی کارگردان‌هایی که در محیطی غیر از تهران زندگی می‌کنند می‌تواند در نمایش ویژگی‌های قومی و آداب و رسوم این مناطق موثر باشد؟


از عناصر لازم یک فیلم خوب، سنخیت داشتن محتوا با مکان و زبان اثر است. وقتی فیلمساز با شناخت از یک اقلیم فرهنگ کامل آن را به تصویر بکشد باعث می شود این آداب و رسوم تکرار و برای بسیاری یادآوری شود. بخشی از کم کاری سینما در روایت کردن فرهنگ اصیل ایرانی برمی گردد، به بی سوادی نسبت به سرزمین ایران و بخشی به اقتضاعات مالی. به طور مثال وقتی فیلمسازی جنگ را درک نکرده و شرایط آن را لمس نکرده اگر بخواهد بدون شناخت از جبهه و جنگ اثری بسازد به ضرر آن فرهنگ عمل کرده و اثرش آن فرهنگ را احیا نمی‌کند بلکه ارزش‌های آن زیر سوال می‌برد.


 


  1vuq01ojz9mje7286k43.jpg

روایت فرهنگ اصیل ایرانی و آداب و رسوم اقلیم‌های مختلف چقدر برای مخاطب بین‌المللی سینمای ایران جذاب است؟


 

 

 

رفتارهای بومی و اصیل هر خطه برای انسان‌های مختلف جهان جذاب است، به طور مثال در بسیاری از آثار ژاپنی فرهنگشان را بسیار پرجزئیات به تصویر می‌کشند تا در مخاطب نهادینه شود. آداب مرگ و ... در آثار ژاپنی برای همه دنیا جذاب است. به طور مثال در نمایش فیلم سینمایی «ازدواج به سبک ایرانی» در آمریکا دیدم که برای مخاطبان فرنگی، فرهنگ اصیل ایران چقدر جالب است و کاملا با فیلم ارتباط برقرار کرده اند. پس یک اثر از قصه‌های اقوام مختلف با فرهنگ و آداب اصیل می‌تواند در حین نشان دادن به ترویج آنها کمک کند، زمان ثابت کرده بشر همواره به سمت سنت‌های مفید و اصیل سوق داشته است.


 

 

به واسطه همین محترم دانستن فرهنگ اصیل ایرانی می‌توان به سینمای ملی دست یافت، این طور نیست؟

 

 


دقیقا همین طور است. زنده یاد علی حاتمی در این زمینه مثال زدنی است. مراسم افطار ایرانی در فیلم «قلندر» را به زیبایی تصویر کرده است، دعای قبل از اذان به درستی در این فیلم جای دارد. ما ادعای مسلمانی داریم اما سنت‌های اصیل دینی و فرهنگی را همواره در سطحی ترین شکل برگزار می‌کنیم . با انداختن هندوانه در حوض یا غذا خوردن بر سر سفره به طور صرف نمی‌توان نشان داد به سنت‌ها پای بند هستیم.


 

 

 

تفاوت آثار علی حاتمی با دیگر تولیدات سینمای ایران در چیست که به مصداق سینمای ملی نزدیک می‌شود؟

 


در آثار علی حاتمی سنت ها جعلی نیستند، همه چیز ملموس و واقعی در بستری شاعرانه روایت می شود، آن وقت فرهنگ شخصیت‌های فیلم‌های او بی‌هیچ دروغی ما را به گذشته و سنت‌ها ارجاع می‌دهند.
 


 

 

[+] نوشته شده توسط سعید روحی در دو شنبه 30 / 10برچسب:علي معلم, علي حاتمي, سينماي ملي, قلندر, ازدواج به سبك ايراني, فرهنگ اصيل ايراني, فيلمسازي جنگ, در ساعت 1:15 | |
ناصر عبداللهي براي باران عاشقانه ميخواند

      


رخصت ناصر جان ... درود بر تو و ایمان و اعتقاد و باورت به اهل بیت ، درود بر تو و دل مالامال از عشق و ارادتت به مولای متقیان علی ( ع ) و حضرت فاطمه زهرا ( س )...

 ناصر زنده است برای همیشه تاریخ . ناصر عبداللهی با مردم بود و كنار آنها ، عاشق بود و صادق . ظاهر و باطنش انعكاس يكرنگي بود و تكريم و تواضع نسبت به دوستان خصوصا مردم . مردمي كه او را عضوي از خانواده خود ميدانستند ، او هم هيچگاه لبخندي از سر سياست و رندي براي رسيدن به پول و موقعيت و جايگاه نزد . اهل نيرنگ و فريب براي در صحنه ماندن نبود. نه همانند بعضی از خوانندگان دولتی مجیزگو كه اگر صداو سیما و برنامه های مناسبتی را از آنان بگیرند دیگر محلی از اعراب بین مردم ندارند . ناصر تظاهر نمیكرد ، فخر فروشی نمیكرد ، دیگران را پله ترقی خود نمیساخت ، فروتن بود و مخلص ، مردم هم او را از خود میدانستند و میدانند . هنوز هم خیلی ها از او ، از نیكی و مرام و معرفت و اندیشه اش میگویند ، هنوز هم صدای مثال زدنی او را میستایند ، هنوز هم آلبومهای موسیقی ناصر در خانه ها و ماشینها و گوشی ها شنیده میشود . مرگ برای آنانیست كه از ترس فراموش شدن نزد مردم نان را به نرخ روز میخورند و با چسباندن خود به مدیران و مسوولین میخواهند جایگاهی برای خود دست و پا كنند ، اما زهی خیال باطل . مگر هنرمندی كه جایگاه و كرسی اش در دل مردم هنرشناس ایران است فراموش میشود؟ نه به هیچ وجه ، از محالات است . ناصر عبداللهی پست و مقام و منصب خود را در مهر و عطوفت خانواده های ایرانی بدست آورد و جاودانه شد و جاودانه خواهد بود حتی با تمام شیطنت و شایعه و شائبه ای كه دشمنان او انجام میدهند. رخصت ناصر جان.

این ویدیو و چندین ویدیوی دیگر از ناصر عبداللهی عزیز كه پخش نشده یا كمتر دیده شده ، مربوط به برنامه های زنده  و روتین مركز مازندران است و پس از اتمام برنامه  كه در خدمت این نازنین بودیم در همان استودیو و دكور به تقاضای ما ضبط میشد تا در شبهایی كه ناصرجان به دلیل مشغله كاری و اجراهای متعدد نمیتوانست به ما افتخار دهد و در برنامه حاضر شود پخش كنیم . او هم همواره با لبخند و صمیمیت خاص به ما لبیك میگفت و ساعاتی پس از برنامه مشغول ضبط تصاویر میشدیم . این ویدیو یكی از آن مجموعه است كه در سال 1384 ضبط گردید . در شبهای آینده ویدیو های پخش نشده دیگری از این اسطوره موسیقی پاپ را برای شما به نمایش میگذارم .

 ( سعید روحی )

                    نام ترانه : پشت اين پنجره ها
                        از آلبوم دوستت دارم
 
 
 
       
  
[+] نوشته شده توسط سعید روحی در دو شنبه 29 / 10برچسب:ناصر عبداللهي , باران , پشت اين پنجره ها , ناصر زنده است , روتين, در ساعت 23:59 | |
کلیپ طنز همسایه با خوانندگی شهاب عباسی و سیاوش مفیدی کارگردان و بازیگر ( خنده بازار)

ویدیو طنز همسایه ها با خوانندگی سیاوش مفیدی و شهاب عباسی

 

این کلیپ طنز ، از مجموعه کلیپهایی بود که در برنامه زنده دریا و به عنوان یکی از آیتمها ضبط و پخش میگردید . شهاب عباسی و سیاوش مفیدی دو بازیگر خوب ، توانا و با استعداد تلویزیون در آن برنامه با بنده به عنوان کارگردان و سرکار خانم یحیی زاده به عنوان تهیه کننده همکاری میکردند .

این  دو  هنرمند دوست داشتنی ، مجریان آن برنامه زنده بودند که در آیتمهای نمایشی  و  اجرای موسیقی و تهیه و تولید  کلیپهای  طنز هم از هنرنمایی شان بهره مند میشدیم . نگاهی دوباره  و پس از سالها به کار و فعالییت این بازیگران خوب عرصه سینما و تلویزیون کشور خالی از لطف نیست. توضیح اینکه کلیپ همسایه  و کلیپ های دیگری که در روزهای آتی تقدیم شما عزیزان میشود با تایم بسیار کوتاهی ( نزدیک به دو ساعت ) ضبط و  تدوین میشد تا همان شب به پخش برنامه برسد . اگر کمی و کاستی در تصاویر و تدوین مشاهده میکنید به دلیل تعجیل در رساندن به آنتن بود .پوزش ما را پیشاپیش بپذیرید .

( کلیپ طنز همسایه  1385 )

 

[+] نوشته شده توسط سعید روحی در یک شنبه 29 / 10برچسب:کلیپ طنز, همسایه, شهاب عباسی, سیاوش مفیدی, کارگردان و بازیگر, سعيد روحي , سينما و تلويزيون, در ساعت 23:43 | |
پس از صفر بیگ ، فاضلی یکی دیگر از بازیگران روزی روزگاری هم به دیار باقی سفر کرد

پیکر پیشکسوت تئاتر ایران

 

   ( فاضل فاضلی پارسا )

 

                                 در اصفهان به خاک سپرده شد

 

آیین تشییع و خاکسپاری پیکرˈفاضل فاضلی پارساˈ هنرمند پیشکسوت عرصه تئاتر و تلویزیون ایران، روز پنجشنبه در اصفهان برگزار شد.

 
فاضل فاضلی پارسا

به گزارش ایرنا، این آیین با حضور جمعی از هنرمندان و علاقه مندان به نمایش در مقابل ˈخانه هنرمندانˈ اصفهان آغاز شد.

پیکر این هنرمند فقید سپس بر روی دستان علاقه مندان از خانه هنرمندان اصفهان تا پلˈبزرگمهرˈ تشییع و در قطعه نام آوران ˈباغ رضوانˈ اصفهان به خاک سپرده شد.

ˈاکبر دباغیانˈ از هنرمندان نمایش در این آیین به ذکر خصوصیات اخلاقی و هنری این هنرمند پرداخت و گفت: مرحوم فاضل پارسا در زندگی خود هیچکس را از خود آزرده خاطر نکرد و نمی توان کسی را یافت که از وی دلگیر باشد.

ˈحسن اکلیلیˈ از بازیگران عرصه تئاتر و تلویزیون نیز در گفت و گو با خبرنگار ایرنا اظهار کرد: مسوولان باید به هنرمندان توجه بیشتری داشته باشند.

وی با بیان اینکه استاد فاضلی پارسا از هنرمندان با اخلاق عرصه نمایش بود، افزود: فاضل پارسایی در 75 سال فعالیت هنری خود در بخش های مختلف در بیش از یکصد نمایش، 40 فیلم سینمایی و 20 سریال به ایفای نقش پرداخت.

ˈهوشنگ حریرچیانˈ از بازیگران عرصه نمایش، سینما و تلویزیون نیز گفت: این استاد هنرمند دارای شخصیت و اخلاقی وارسته و در عرصه بازیگری فردی توانمند بود.

وی گفت: باید قدر هم را در زمانی که هستیم بدانیم و تنها بعد از مرگ به یاد هم نیفتیم.



به گزارش ایرنا، فاضل فاضلی پارسا معروف به ˈبابا فاضلˈ، عصر سه شنبه در سن 99 سالگی چشم از دنیا فرو بست.

وی در سال 1292 در اهواز متولد شد و فعالیت نمایشی خود را از دوران جوانی در اصفهان آغاز کرد.

این هنرمند، سال های زیادی در کنار حسن اکلیلی در تئاتر شهر به فعالیت هنری در استان اصفهان پرداخت.

از جمله نمایش های مرحوم فاضلی پارسا می توان بهˈشیر تو شیر، گاگولی، خفته بخت، کشمکش، رمال باشی، هفت سین، عزیز فرنگی، تسویه حساب و ولولهˈ اشاره کرد.

سریال هایˈبوعلی سینا، روزی روزگاری، تفنگ سر پر، گرفتار یک و دو، هشت بهشت، شیخ بهایی و مختارنامه و پشت کوه های بلندˈ نیز از جمله آثار تلویزیونی است که این هنرمند فقید در آنها بازی کرد.

[+] نوشته شده توسط سعید روحی در سه شنبه 7 / 8برچسب:فاضل فاضلی پارسا,حسن اکلیلی,تفنگ سرپر,شیخ بهاییی,هفت سین,بوعلی سینا,بابا فاضل, در ساعت 7:58 | |
عکسهای مراسم تشعیع پیکرهای دانش آموزان دختر بروجن

شهدای بروجن 1

پس از سوگواره علی دهکردی هنرمند خوب سینمای ایران ، عکسهای تشعیع پیکرهای دانش آموزان بروجن را که با حضور همه مردم و خانواده های آن عزیزان و مسوولین و مدیران و معلمان ، با ادای احترام یه خاک سپرده شدند برای شما به نمایش میگذاریم . باشد که در آینده دیگر شاهد حوادث و اتفاقاتی تلخ ، همچون این حادثه دلخراش نباشیم . روحشان شاد

 

شهدای بروجن 2

شهدای دانش آموز حادثه تصادف بروجن

خانواده دانش آموزان

مادران و پدرانی که فرزندان خود را از دست داده اند

مراسم تشعیع

مراسم خاکسپاری شهدای دانش آموز

شهدای بروجن 9

نماز و خاکسپاری شهدای دانش آموز

فرماندهان سپاه و روحانیون و ائمه جمعه در مراسم

شهدای بروجن 10

مادران در غم از دست دادن فرزندان خود

[+] نوشته شده توسط سعید روحی در دو شنبه 6 / 8برچسب:سینمای ایران,عکسهای تشعیع, حادثه دلخراش,سوگواره,دانش آموزان بروجن, در ساعت 9:40 | |
گریه علی دهکردی بازیگر از کرخه تا راین ، سوگ از دست دادن عروس ، خواهر، مادر...

 علی دهکردی در فیلم از کرخه تا راین

 

 

علی دهکردی بازیگر نام آشنای سینمای ایران است .

بازیهای او را در سینمای دفاع مقدس به یاد داریم . هنگامی که در نقش رزمنده ای شیمیایی در کنار رود راین ( آلمان ) با فریاد از خدا گله میکرد که چرا اینجا و در دیار غربت میخواهد به او ملحق شود ، چرا در کنار عزیزان و هم قطارانش در سنگر و خط مقدم جبهه شهادت را به او هدیه نکرد . علی آنجا بهترین پلان سینمائیش را بازی کرد ، بغض کرد و گریست و من و خیلی های دیگر هم بعدها در سینما هنگام دیدن این سکانس تکان دهنده و تاثیر گذار اشک ریختیم و به آسمانی بودن بسیجی های عاشق حسادت کردیم . علی دوباره گریست ، گریه ای از جنس همان بسیجی ها ، که اینبار تعداد زیادی از خواهرانش را در بازگشت از مناطق جنگی که پدران و برادرانمان با دشمن میجنگیدند از دست داد . واژگونی اتوبوس دانش‌آموزان بروجنی و عروج 26 نفر از آنها که عشق به اسلام ، امام ، رهبری و رزمندگان داشتند و همراهانشان، متنی را منتشر کرد که با هم میخوانیم.

( سعید روحی )

 

علی دهکردی 2

بروجن ، شهری در استان زادگاهم ، این روزها داغدار فاجعه‌ای است بزرگ .

 

سوگ پرپر شدن شاید بیش از بیست و شش گل نوباوه ،

صدها خانواده را سیاه پوش کرده است .

 

سوگ از دست دادن :

بیست و شش دختر

بیست و شش عروس زیبا

بیست و شش مادر

بیست و شش خواهر

و

بیست و شش زندگی .

 

تلخ تر از این روز مباد بر سرزمین مادری‌ام.

 

کاش به اندازه بیست وشش پدر توان گریستن داشتم.

کاش می‌توانستم قلبم را بیست و شش تکه کنم به پای

مادرانی که این روزها فقط و فقط ، عروسک‌های دخترکانشان را

در آغوش می‌گیرند و خون گریه می‌کنند.

 

کاش هزاران و صد هزار مویه می‌دانستم تا به سوگواری با

بیست و شش طایفه ، سوز در سوز مرثیه بخوانم.

 

دلم گرفته است و غم جهان بر دوشم،

همدل و همراه تمام بروجن، سیاه پوشیده‌ام،

داغدارم و خود را صاحب عزا می‌دانم.

 

و خوب می‌دانم ، تمام دل‌ها و قلب‌های مهربان هموطنانم ، در

این غم بزرگ همدل و همراه است.

 

غم اگر به کوه گویم ، بگذارد و گریزد

که دگر بدین گرانی ، نتوان کشید باری

 

علی دهکردی در فیلم سینمایی روز شیطان

علی دهکردی  

[+] نوشته شده توسط سعید روحی در دو شنبه 6 / 8برچسب:علی دهکردی, رود راین, بهترین پلان, سکانس تکان دهنده, بسیجی های عاشق, دانش آموزان بروجنی,بیست و شش عروس زیبا, در ساعت 8:30 | |
عکسهای صحنه و پشت صحنه فیلم سینمایی ( درباره الی )

درباره الی 1

 

درباره الی 2

درباره الی 3

درباره الی 4

درباره الی 5

درباره الی 6

درباره الی 7

درباره الی 8

درباره الی 9

درباره الی 10

درباره الی 12

درباره الی 13

 

 

[+] نوشته شده توسط سعید روحی در 4 / 8برچسب:فیلم سینمایی, درباره الی, صحنه و پشت صحنه, گلشيفته فراهاني,اصغر فرهادي,, در ساعت 22:28 | |
حسین ملکی عکاس و فیلمبردار خوب سینمای ایران دربستر بیماری
    حسین ملکی مدیر فیلمبرداری ( کات دوباره سینما با سعید روحی )

مطلع شدیم که یکی از بهترین و خوش اخلاق ترین فیلمبرداران سینمای ایران در بستر بیماری قرار دارد. ( حسین ملکی )

خواستیم به این بهانه نگاه کوتاهی داشته باشیم بر پنجاه سال حضور حرفه ای او در سینمای ایران . کسانی که بیشتر پشت صحنه و دوربین قرار دارند و مردم آنها را نمی بینند و فقط از بازیگران مصاحبه ، خبر ، تعریف و تمجید ، عکس و امضاء میبینند . معروفییت و محبوبیتی که بدون حضور چهره های حرفه ای ، همچون حسین ملکی به عنوان مدیر فیلمبرداری و سایر عزیزان زحمتکش پشت صحنه دست یافتنی نیست.

از اهالی سینما اگر بپرسید مهمترین ویژگی او چیست؟ مطمئنا بیشتر دوستان و همکاران از حسن خلق و رفتار و کردار صمیمی اش با عوامل گروه فیلمبرداری میگویند . افتخار آشنایی من با این پیشکسوت دوست داشتنی بر میگردد به فیلم گروهبان ساخته استاد مسعود کیمیایی که در شهرهای نوشهر ، چالوس و متل قو ( سلمانشهر ) فیلمبرداری میشد. با اینکه من جوان کم سن وسالی بودم و هیچ آشنایی با عوامل سینما از نزدیک نداشتم اما برخورد خوب ، افتادگی و مرام و معرفتش ،به من و سایر دوستان دلگرمی و اعتماد به نفس میداد برای یادگیری عاشقانه سینما .

شاهد احمدلو کارگردان سینما و سریال خانه اجاره ای که هرشب شاهد پخش آن از شبکه سوم سیما هستید ،در آن فیلم کودک ده ساله ای بود که نقش فرزند احمد نجفی گروهبان از اسارت برگشته را بازی میکرد . دومین حضور شاهد مقابل دوربین۳۵ ، پس از سکانس کوتاه اما بیاد ماندنی فیلم سرب ، که او و چند نوجوان جلوی سینما ایستاده اند و شاهد قصه فیلمی را که تماشا کرده برایشان بازگو میکند . و پس از آن دندان مار و گروهبان.

  شاهد احمدلو ( کات دوباره سینما با سعید روحی )

قطعا حمایت همه عوامل حرفه ای خصوصا ، استاد کیمیایی ، محمود کلاری ، محمدرضا شرف الدین ، گلچهره سجادیه و حسین ملکی در طول ساخته شدن فیلم گروهبان از (شاهد احمدلو ) نوجوان ، که کنجکاوانه راجع به دوربین، فیلم ،لنز و سینما میپرسید و تشنه یادگیری بود ، عاشقی تمام عیار برای هنر هفتم ساخت.

حسین ملکی با حوصله و مهربانی تمام پاسخگوی سوالات ریز و درشت شاهد بود و مثل سایرین او را تشویق و ترغیب به یادگیری میکرد . .هرچند نباید از زحمات پدر شاهد (محمد ولی احمدلو ) که مدیر تدارکات در فیلمهای سینمایی بود براحتی گذشت. او همیشه دوست داشت شاهد را در بالاترین سطوح سینما ببیند که خوشبختانه این اتفاق افتاد و او خیلی زود به کارگردانی سینما رسید و چهار فیلم سینمایی و چند سریال در کارنامه اش به چشم میخورد . سریال طنز خانه ی اجاره ای تازه ترین کار اوست که هرشب از شبکه سوم سیما در حال پخش است .

 

    و اما به پیشکسوت عکاسی و فیلمبرداری سینما بازمی گردیم .

       حسین ملکی و ایرج قادری ( کات دوباره سینما با سعید روحی )

حسین ملکی سینما را با عکاسی آغاز کرد و بسیاری از فیلمهای مطرح ،چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب با عکسهای زیبای او به مردم معرفی میشدند . عکسهایی که در پوستر و پلاکارد یک فیلم ضامن موفقیت و یا عدم استقبال مردم بود و سهم بسزایی در گیشه و فروش فیلم ایفا میکرد .

بیش از ۳۸ فیلم حاصل تلاش او در عرصه عکاسی سینماست که از آن جمله میتوان به فیلمهای کشتی آنجلیکاُ ، آوار ، شيرسنگي ، در مسير تندباد ، گراند سينما ،تيغ و ابريشم ، سناتور و... او براي پنج فيلمي کن نام بردم کانديد شده بود و در نهايت سيمرغ بلورين بهترين عکاسي را براي فيلم سينمايي ريحانه از آن خود کرد.

او همزمان با عکاسی در بعضی از فیلمها به عنوان بازیگر ، ظاهر میشد و جلوی دوربین همکارانش قرار میگرفت که ماحصل آن بازي در بيش از چهل فيلم سينمايي است .تعدادي از فيلمهاي او عبارتند از :

به چند نمونه از فیلمهایی که بعد از انقلاب در آنها بازی داشته اشاره ای میکنیم. در فیلم (سناتور ) ۱۳۶۴ نقش گروهبان ژاندارمری در رژیم پهلوی را بازی میکرد که نیروی استوار حقگو ( فرامرز قریبیان ) بود . در فیلم (تاراج ) ساخته زنده یاد ( ایرج قادری ) هم مباشر زینال بندری ( جمشید هاشم پور ) بود . او پس از انقلاب در پانزده فیلم سینمایی به عنوان بازیگر حضور داشت که مهمترین آن فیلم سینمایی ( ترن ) ساخته کارگردان فقید سینمای ایران ، زنده یاد ( امیر قویدل ) بود . فیلمی روان و خوش ساخت از تلاش مردان مبارز در راه آهن کشور که برای تامین سوخت مردم شمال در زمستان ۱۳۵۷ تا پای جان ایستادگی میکنند و به شهادت میرسند . این فیلم به یاد ماندنی بارها و بارها در ایام الله دهه فجر از شبکه های سیما پخش شد .در آن فیلم حسین ملکی در کنار فرامرز قریبیان و زنده یاد خسرو شکیبایی بازی شیرین و جذابی را از خود به جا ی گذاشت . همینطور دوبله بسیار حرفه ای و ارزشمند مرحوم ( عزت الله مقبلی) که به جای حسین ملکی حرف میزد ، به بیشتر دیده شدن این نقش و (فیلم ترن) نزد منتقدین و تماشاچیان جشنواره هفتم فیلم فجر کمک بسیاری کرد.

حسین ملکی به دعوت ( علیرضا داوودنژاد ) برای فیلم شاخص و با احساس ( نیاز ) برای نخستین بار پشت دوربین 35 به عنوان مدیر فیلمبرداری سینما رفت ، و از آن روز تا به حال بسیاری از آثار ساخته شده نام او را در تیتراژ خود جای داده اند.


حسین ملکی چندی پیش بر اثر تصادف با خودرو از ناحیه پا بطور جدی آسیب دید و در حال حاظر چند هفته ایست که در منزل بستری شده و دوره نقاهت را پشت سر میگذارد . آقای سید احمد میر اعلایی مدیر عامل بنیاد سینمایی فارابی هفته گذشته به منزل آقای ملکی رفت و از وی عیادت کرد . این چندمین باریست که جناب میر اعلایی جدای از مسولییت و وظیفه ،به محض اطلاع از احوالات سینماگران به سراغشان رفته و تا حد توان گره از مشکلاتشان باز میکند که بسی جای تقدیر و تشکر دارد .


ما هم برای این فیلمبردار و پیشکسوت سینما و همه بزرگان و هنرمندان واقعی مانند آقای ملکی آرزوی سلامتی و تندرستی داریم .

( سعید روحی ، کات دوباره سینما )

[+] نوشته شده توسط سعید روحی در 4 / 8برچسب:, در ساعت 22:28 | |
انتقاد بی سابقه مدیر شبکه سوم از ضرغامی ، شما مدیران بی هنر میخواهید
پورمحمدی 1 کات دوباره سینما با سعید روحی
آقای ضرغامی شما دو سال است که تلویزیون را رها کرده‌اید/ من مدیری که توسری خور باشد و خوب نوکری کند، نبودم/ با یک نوکر هم این طور رفتار نمی کنند/ اگر من پورمحمدی خودی نیستم، پس چه کسی خودی است؟
                اگر من خودی نیستم پس چه کسی خودی است؟
پس از شایعات و حدس و گمان ها بلاخره روز موعود که مراسم تودیع و معارفه جناب آقای پورمحمدی بود فرا رسید. برای اولین بار بسیاری از هنرمندان شاخص سینما و تلویزیون در چنین مراسمی حضوری چشمگیر داشتند که نشان از دوستی و رفاقت عاطفی و عقلانی طرفین نسبت به یکدیگر بوده نه صرفا یک رابطه کاری و اداری که پس از پایان ماموریت طرفین دوستی ها هم به فراموشی سپرده میشود.
 
پورمحمدی به دلیل صراحت لهجه و مدیریت بسیار قوی و هوشمندانه و همینطور حمایت همه جانبه از برنامه سازان حتی در بدترین و سخت ترین شرایط که از هرسو مورد انتقادات شدیدجناحهای مختلف بود زبانزد خاص و عام است . او هیچگاه در مواقع خطر سنگر لرزان  فیلمسازان را رها نکرد و همانند بسیاری از مدیران  صدا و سیما که با اولین و کوچکترین انتقاد چنان خود را از آن برنامه ای که مدیر و متولی اش بودند جدا میسازند  که انگار تهیه کننده خودسرانه و بدون گذراندن مراحل سخت و طاقت فرسای تصویب و تهیه شخصا مبادرت به ساخت و پخش برنامه نموده است .  همه مشکلات و مصائب را بر سر او میشکنند مبادا که همین انتقادات و زمزمه های معمولی به حذف آنها از منصب و میز و مدیریت ختم شود.
 
پورمحمدی و مهران مدیری
 
در این حال و هوا پورمحمدی توانست بدعت گذار بهترین و پرمخاطب ترین برنامه های سیمای جمهوری اسلامی ایران باشد. اعتماد و حمایت از برنامه ساز مهمترین اصل موفقییت او در امر مدیریت بود . به همان اندازه ای که تکیه گاه حامی و پشتیبان عوامل و دست اندرکاران بود به همان اندازه هم سختگیر. نکته سنج . پیگیر و ناظر بود . به موقع شدیدترین توبیخ ها و تنبیه ها را برای کسانی که نتوانستند پاسخ اعتماد و حمایت او را که همان ساخت برنامه های جذاب و پر مخاطب برای بینندگان است را اعمال میکرد.
 
رفتن او از شبکه سوم سیما با موج گله ها و دلخوری های  بسیاری همراه شد اما انتقادات تند و شدید او از ریاست رسانه ملی و معاونت سیما در روز تودیع و معارفه اش شنیدنی ایست . خلاصه ای از مراسم و صحبتهای آقای پورمحمدی را بخوانید.
 
 
         ( سعید روحی . کات دوباره )
 
 پورمحمدی 3
 
به نقل از فارس، مدیر سابق شبکه سه ضمن گلایه از رئیس رسانه ملی گفت: آقای ضرغامی شما دو سال است که تلویزیون را رها کرده‌اید. به شما گفته اند که کاری به کار تلویزیون نداشته باشید ما آن را خیلی خوب اداره می کنیم، اما این طور نیست.

مراسم تجلیل از علی اصغر پورمحمدی -مدیر سابق شبکه سه سیما- بعد از ظهر روز گذشته -26 مهرماه- با حضور مصطفی پورمحمدی رئیس سازمان بازرسی کل کشور، علی فتح‌الله‌زاده مدیرعامل باشگاه استقلال، سیدمحمدهادی ایازی معاون امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران، حجت‌الاسلام سیدمحمدمهدی طباطبایی نماینده سابق مجلس، سیدمحمدحسن ابوترابی‌فرد نایب رئیس مجلس شورای اسلامی، سیدمحمد پولادگر رئیس فدراسیون تکواندو و جمع کثیری از هنرمندان در تالار ایوان شمس برگزار شد.

پورمحمدی در کنار امین تارخ و مهران مدیری

از جمله هنرمندان و برنامه سازان تلویزیونی حاضر در این مراسم می توان به
 مهران مدیری، کمال تبریزی، بهروز افخمی، فریدون جیرانی، امین تارخ، داریوش فرهنگ، عادل فردوسی پور، حسن فتحی، محمد صالح اعلا، پیمان و محراب قاسم خانی، همایون اسعدیان، حمید لولایی، مزدک میرزایی، رضا جاودانی، ستاره اسکندری، لاله اسکندری، بهزاد کاویانی، حسین ذکائی، حسین محجوب، شقایق دهقان، محمدرضا شفیعی، مجید صالحی، خشایار الوند، بیژن بنفشه خواه، شهرام قائدی، ژیلا صادقی، سامان گلریز و مهران غفوریان اشاره کرد.

 عادل فردوسی پور ( کات دوباره سینما با سعید روحی )

          پورمحمدی: ما حمال های خوبی هستیم اما نوکر نیستیم


بنا بر این گزارش، در این مراسم پورمحمدی در سخنانی گفت: کلاً ما پورمحمدی ‌ها چند برادر هستیم، اصغر، اکبر، محمد، و علی که بهترین ما بود و شهید شد، حمال های خیلی خوبی هستیم و خیلی خوب حمالی می‌کنیم، اما متاسفانه نوکرهای خوبی نیستیم. بندگان خدا هستیم، اگر خداوند قبول کند، سعی می کنیم برای بندگان خدا نوکری کنیم اما برای امام حسین(ع)، برای ائمه اطهار و برای پدر و مادر و احیانا خانواده اگر لیاقت داشته باشیم، نوکری انجام می دهیم.

پورمحمدی 6

 اهل بده، بستان هم نبودم، سیاسی کار نبودم، سیاست زده نبودم

 

وی ادامه داد: تلاشم هم این بوده که در طول زندگی خود هیچ زمانی اهل تملق و چاپلوسی نباشم، رضای خدا را در نظر بگیرم و اگر هم موفقیتی بوده است، برای این بوده که برای رضایت افراد نباشد. هرچند که با همه مردم، مسئولان و مراجعه کنندگان تعامل خوب و سازنده ای داشتم، هرچند که اهل بده، بستان هم نبودم، سیاسی کار نبودم، سیاست زده نبودم. اهل هیچ روزنامه، سایت، حزب و دارو دسته خاصی نبودم.

پورمحمدی تصریح کرد: دوست داشتم کار انجام بدهم با کمک شما عزیزان. اگر بحثی بوده، حرفی بوده، دعوایی بوده، به قول آقای فردوسی پور، با هم اختلاف نظر داشتیم همه به خاطر کار بوده است.

پورمحمدی در بخش دیگری از سخنانش تصریح کرد: دوستان اگر در کارمان اخلاص داشته باشیم و رضای خداوند را در نظر بگیریم، خداوند به ما کمک می کند و مسیرها باز می شود و کارها با یک پشتیبانی خاصی انجام می شود که خودمان هم نمی دانیم و می گوییم چطور موفق شدیم.

بنا بر این گزارش، پورمحمدی که سخنرانی اش به لحظاتی پس از اذان مغرب موکول شده بود با گلایه مندی از این رویداد ابراز داشت که من ناراحتم از اینکه ما الان نماز نخوانیم و حرف بزنیم با هم، سپس سخنان خود را اینگونه ادامه داد: من در شبکه تهران که رفتم، فضای کار برایم خوب نبود. جو سیاسی کشور التهاب داشت. من را اذیت می کردند. به هر حال با من خوب نبودند و می خواستند من نتوانم کار کنم. تا اینکه کم کم جور شد و خداوند کمک داد و دیدند که من خیلی هم بداخلاق نیستم. در یک روزنامه ای پول داده بودند و نوشته بودند که مثلا نمره آقای مفید 20 و نمره پورمحمدی صفر. وی تصریح کرد: بعدا آن روزنامه نگار متوجه شد که نباید به ما صفر می داد و حداقل یک دویی، پنجی، هفتی می داد. من دو سال در قم درس خوانده ام و اگر اخلاقم خوب است به همین دلیل است. معلم ریاضی ما در قم به هیچ کس صفر نمی داد. یک هفت یا پنجی می داد و می گفت بالاخره فرق شما با گربه این است که یک چیزهایی می دانید از ریاضیات.

پورمحمدی مدیر سابق شبکه سوم سیما

           می خواستم آبرویم نرود و بتوانم خدمت کنم

 

مدیر سابق شبکه سه توضیح داد: بعدا آن دوست نویسنده نزد من آمد و گفت من ناراحتم بابت آن نوشته و من هم گفتم حداقل یک 13 به ما می دادید. ما سالها در رادیو اول بودیم. در تلویزیون هم این همه برنامه خوب داشتیم و کارهای طنز قوی داشتیم. آن وقت شما به ما صفر می دهید.

مدیر سابق شبکه سه گفت: حرفم این است که ما را اذیت می کردند. من به مشهد سفر می کردم البته با خانمم و همیشه سفرها را با ایشان می روم. هرچند که در حق همسر و فرزندانم ظلم زیاد کرده ام اما برای اینکه مقداری از این ظلم ها کاهش پیدا کند، سفرها را با همسرم می رفتم. رفتیم مشهد. آقای احمد زاده که اتفاقا ایشان هم ابتدا با من خوب نبود، گفت ما برای جشن رمضان لوکیشن نداریم و شما از امام رضا(ع) بخواهید که یک جای خوب برای ما پیدا شود. ما به مشهد رفتیم و اتفاقا مرحوم کردان را هم آنجا دیدیم و من یادم رفت، اما وقتی آمدیم بیرون یادم افتاد و ایستادم رو به حرم و گفتم یا امام رضا(ع) آقای احمدزاده این خواسته را از شما داشتند. حال جشن رمضان که هیچ، تمام شبکه تهران برای شماست.

وی اظهار داشت: از امام رضا (ع) خواستم نه برای اینکه پورمحمدی مشهور و محبوب باشد، می خواستم آبرویم نرود و بتوانم خدمت کنم و برنامه هایی بسازم که مردم، خدا، رهبری و ائمه اطهار از من راضی باشند. در آن سال لطفی شامل حال من شد که از موقع غروب آفتاب تا نیمه شب بهترین شبکه بودیم با برنامه هایی مانند شب‌های رمضان، پشت کنکوری‌ها و پاورچین. آن موقع آقای مهاجرانی هم رئیس ما بودند و ما هم ایشان را خیلی دوست داریم و ایشان هم خیلی من را دوست داشتند.

 

وی عنوان داشت: حرفم این است که اگر ما نخواهیم برای تبلیغات، ظاهرسازی، آمار دادن کار کنیم و صداقت و اخلاص در کارمان باشد و دوست داشته باشیم مردم از ما راضی باشند، خداوند نیز به ما کمک خواهد کرد. اگر بخواهیم مانند برخی از این مدیران و روابط عمومی هایشان بگوییم که ما فردوگاه رفتیم، 13 بار استقبال کردیم، اسکان در هتل از مهمانان، چاپ بنر 27 مورد و ... به چه درد می خورد؟

حجت السلام ابوترابی

وی افزود: نمی دانم در کجای دنیا به مقام بالاتر آمار می دهند و کتاب چاپ می کنند. در این موارد هیچ وقت کار جلو نمی رود. اگر من در کارم اخلاص نباشد، دنبال شهرت و قدرت باشم و از مقامات و مسئولین و چهره های محبوب و شخصیت ها و آیات عظام بخواهم استفاده ابزاری کنم، خداوند به من کمک نمی کند. هرچقدر که تلاش کنم و هر روز هم یک مسئول بیاورم و عکس بیندازم هیچ فایده ای ندارد. ما باید در کارمان اخلاص داشته باشیم.

 

     من یک مدیری که توسری خورده باشد و خوب نوکری کند، نبودم

وی در ادامه سخنانش خطاب به حاضران در مراسم گفت: از همه شما عزیزان به خصوص کارمندان و مدیران شبکه سه تشکر می کنم، شما را خیلی اذیت کردم. از آقای مهندس ضرغامی هم تشکر می کنم. از آقای مهاجرانی و آقای میرباقری هم تشکر می کنم. به من لطف و اعتماد داشتند اما من یک مدیری که توسری خورده باشد و خوب نوکری کند، نبودم و من از مدیرانم معذرت خواهی می کنم.

 

وی ادامه داد: از آقای دکتر لاریجانی که به من در آن دوران حساس لطف داشتند و از من حمایت می کردند تشکر می کنم. از آقای ضرغامی تشکر می کنم و از آقای دارابی تشکر می‌کنم که برای رفاه من و بهبود حال من و برای اینکه من استراحت کنم این بار را از دوش من برداشتند.

     آقای ضرغامی شما دو سال است که تلویزیون را رها کرده اید

 

وی با بیان اینکه از جناب آقای ضرغامی هم خیلی تشکر می کنم، ایشان واقعا به من لطف داشتند اما من گلایه هایی هم به ایشان دارم که اینجا مطرح نمی کنم، عنوان داشت: از آقای ضرغامی گلایه هایی دارم و با ایشان شب قبل از تودیع حدود یک ساعتی حرف زده ام، گله ای که از ایشان داشتم این بود که آقای ضرغامی شما دو سال است که تلویزیون را رها کرده اید. به شما گفته اند که شما کاری به کار تلویزیون نداشته باشید و ما خیلی خوب اداره می کنیم، اما این طور نیست.

 

وی تصریح کرد: آقای ضرغامی شما نباید اجازه می دادید مثلا فردی که در تلویزیون ما مدیر بوده، دو نفر از او راضی نبودند او را بر ما مسلط کنید. فردی که قبلا مثلا رئیس حراست یک فروشگاهی در شهر ری بوده است. مدیر آن فروشگاه هم نبوده، او نباید به پورمحمدی، دکتر پورحسین، دکتر کرمی، دکتر رستم وندی، دکتر طلوعی و ... که همه تجربه دارند دستور بدهد. نباید جوری باشد که تلویزیون ما یکسری مدیر با تجربه، مسلط، مسلمان و هنرمند، یک آدم بی هنر بر آنها مسلط شود.

 

   از مدیرانتان امتحان هنر نه امتحان عقل بگیرید

 

وی ادامه داد: درخواست دیگری که از مهندس ضرغامی دارم، این است که نمی خواهیم وقتی یک مدیر را منصوب می کنید، نمی گویم امتحان هنر، بلکه امتحان عقل از او بگیریم.

کمال تبریزی

پورمحمدی که در این بخش از سخنانش با تشویق حضار مواجه شده بود، این طور سخنان خود را ادامه داد که درست است که آقای پورمحمدی رئیس بازرسی کل کشور اینجا هستند اما این منجر نمی شود که من از حاشیه امنیت بالایی برخوردار شوم.

وی اظهار داشت: امتحان عقل چیز خوبی است، اگر ما امروز اینجا هستیم برای چیست؟ به خاطر این است که عقل نبود. ما همیشه در نمازخانه شبکه سه که 200 نفر جا ندارد، جلسات تودیع و معارفه خود را برگزار می کردیم. چرا شما باید یک جویی بسازید که برگزاری این مراسم ممنوع است. مگر ما چه کاری می خواستیم انجام بدهیم؟

 

          با یک نوکر هم این طور رفتار نمی کنند

      اگر من پورمحمدی خودی نیستم، پس چه کسی خودی است؟

وی عنوان داشت: با یک نوکر هم این طور رفتار نمی کنند. یک سرایدار هم وقتی در خانه ای 20 سال کار می کند، روزی که می خواهد برود، آینه و قرآن و آبی برایش می گیرند و می گویند خداحافظ شما به سلامت. این چه نوع برخوردی است که در شبکه می گویند این مراسم برگزار نشود. به روزنامه جام جم می گویید اسم این فرد را نیاورید و از این دست کارها. به دوستان هم تماس بگیرید که اگر به این جلسه رفتید عیسی را از تو می گیریم، موسی را می گیریم و فلان می کنیم. مگر ما می خواهیم کار کنیم؟ اگر من پورمحمدی خودی نیستم، پس چه کسی خودی است؟

وی اظهار داشت: این گلایه ها را بنده دارم و تمام این ها هم به خاطر بی تدبیری است و همان عقلی که می گویم لازم است. مقام معظم رهبری در خراسان شمالی فرمودند که از بی تدبیری است که ما الان بعضی جاها به مشکل می خوریم.

وی در پایان سخنانش گفت: ان‌شاءالله که با تدبیر و درایت بیشتر ما در تلویزیون شاهد برنامه های بهتری باشیم. برای دوست عزیز و همکار متعهدم که پیشینه خیلی خوبی دارد و قبلا هم در سپاه بوده بعد هم به خبر امده، آقای زین العابدینی که به شبکه سه آمده آرزوی موفقیت می کنم.




 
[+] نوشته شده توسط سعید روحی در 4 / 8برچسب:, در ساعت 22:28 | |
مهران مدیری و هنرمندان از پورمحمدی تمجید کردند
مهران مدیری


خلاصه مطلب : در این مراسم که بیشتر شبیه بزرگداشت بود تا مراسم تودیع، موسیقی و فضای غمگین، ناراحتی هنرمندان و برنامه‌سازان را از رفتن پورمحمدی نشان می‌داد.

مراسم تقدیر هنرمندان از علی‌اصغر پورمحمدی، مدیر سابق شبکه سوم سیما، چهارشنبه، 26 مهرماه، با حاشیه‌های زیاد و حضور هنرمندان مطرح و چهره‌های سیاسی در ایوان شمس برگزار شد.

به گزارش ایسنا، در این مراسم که بیشتر شبیه بزرگداشت بود تا مراسم تودیع، موسیقی و فضای غمگین، ناراحتی هنرمندان و برنامه‌سازان را از رفتن پورمحمدی نشان می‌داد.

علاوه بر این، دسته‌گلی بزرگ نیمی از سن را پر کرده بود که نشان‌دهنده قدردانی هنرمندان از پورمحمدی بود.

پورمحمدی رئیس سازمان بازرسی کل کشور

 


در این مراسم که چهره‌های مطرح ورزشی مثل فتح‌الله‌زاده (مدیرعامل باشگاه استقلال) و پولادگر (رییس فدراسیون تکواندو) نیز حضور داشتند، طیف گسترده‌ای از هنرمندان، روحانیون و مسئولین ورزش سیما حضور داشتند. مهران مدیری، کمال تبریزی، فریدون جیرانی، داریوش فرهنگ، بهروز افخمی، عادل فردوسی‌پور، همایون اسعدیان، پیمان قاسم‌خانی و امین تارخ از جمله افرادی بودند که در این مراسم درباره پورمحمدی سخن گفتند.

حجت السلام ابوترابی

حجت‌الاسلام ابوترابی، نایب‌رییس مجلس نیز در مراسم قدردانی هنرمندان از پورمحمدی حاضر شد و سخنانی مطرح کرد. مصطفی پورمحمدی، رییس سازمان کل بازرسی کشور، هم در مراسم روز گذشته حاضر بود.

در ابتدای این مراسم کلیپی از حضور پورمحمدی در جبهه‌های دفاع مقدس،‌ عملکرد او در شبکه اول، تودیعش در شبکه تهران و معارفه‌اش در شبکه سوم پخش شد. همچنین نگاهی گذرا به تولیدات تلویزیونی پورمحمدی در شبکه سوم سیما شد.


کمال تبریزی: پورمحمدی به هنرمندان اطمینان کرد

کمال تبریزی

کمال تبریزی نخستین هنرمند از بین هنرمندان حاضر در مراسم بود که با دعوت سیدجواد هاشمی مجری این مراسم سخنان خود را آغاز کرد.

تبریزی گفت: در سازمان صدا و سیما همه مدیران خوب و شریف هستند فقط اگر تفاوتی با هم دارند این است که چون سر و کارشان با هنرمندان است نوع ارتباطشان با اهالی هنر که بسیار چموش هستند و ویژگی‌های خاص خود را دارند متفاوت است. در واقع پورمحمدی طوری به آنها اطمینان کرد که بیشترین راندمان را داشته باشند.

این کارگردان سینما و تلویزیون ادامه داد اولین کارم در تلویزیون با اعتماد پورمحمدی شروع شد اگر این تعداد هنرمندان را داشته باشیم که با هنرمندان صمیمی باشند خیلی از مشکلاتمان حل می‌شود. ویژگی اصلی پورمحمدی برقراری ارتباط با هنرمندان است به همین دلیل است که شبکه سه بهترین آثار را دارد. من با او خداحافظی می‌کنم ولی فکر می‌کنم همه کسانی که اینجا هستند هیچگاه او را فراموش نخواهند کرد.


فریدون جیرانی

جیرانی: فکر می‌کردم صداقت‌ و صراحت ویژگی همه مدیران سازمان باشد که نیست

فریدون جیرانی تهیه‌کننده سابق برنامه «هفت» نیز گفت: من تهیه‌کننده و کارگردان حرفه‌ای تلویزیون نیستم و به لطف ضرغامی توانستم چند کاری در تلویزیون انجام دهم. من از روی حس کنجکاوی ژورنالیستی شروع به کند و کاو کردم و همه از یک مدیر با من صحبت می‌کردند؛ او مدیر شبکه سه بود حتی یک مدیر از صراحت پورمحمدی به من گفت و من نتیجه گرفتم که خصیصه‌های او صداقت‌، صراحت و سلامت است که در حرف‌ زدن‌های عادی‌اش هم وجود داشت. من فکر می‌کردم صداقت‌، صراحت و سلامت ویژگی همه مدیران سازمان باشد که نیست.

جیرانی تاکید کرد: بعضی‌ها متملق، چاپلوس و دورو هستند که او این‌طور نیست. خوشحالم در مورد مدیری حرف می‌زنم که متملق، چاپلوس و دورو نیست.


                        مهران مدیری: نمی‌دانم در بالا چه اتفاقی افتاده

مهران مدیری 2

مهران مدیری کارگردان سریال‌های طنز شبانه نیز که مدت زیادی بود در هیچ مراسمی از این دست حاضر نشده بود روی سن حاضر شد و گفت: من می‌توانم ادعا کنم که طولانی‌ترین سابقه همکاری با پورمحمدی را داشتم که 23 سال است. از سال 68 که به عنوان گوینده و بازیگر به رادیو آمدم با او همکار شدم. در واقع قضاوت قضاوتی است از 23 سال پیش تا به امروز.

مدیری افزود: در این مدت چه در رادیو و چه در ساخت سریال پشتیبانی و ساپورت زیادی شدیم. مهمترین ویژگی پورمحمدی برای ما هم صداقت، صراحت و رو بودن در گفتار، رفتار و عملکرد بود.

مدیری خطاب به پورمحمدی گفت: نمی‌دانم در بالا چه اتفاقاتی افتاده ولی شما مدتی استراحت کنید با خانواده سفر بروید، تا ظهر بخوابید، تلویزیون ببینید و کلا ببینید چه خبر است. این زمان زمان خوبی است و سازمان نیرویی مثل شما را از دست نخواهد داد. حتما در سمت بهتری مشغول خواهید شد.

او در پایان سخنانش گفت: پورمحمدی یک چهره بیشتر نداشت؛ «همینی که هست». اگر کسی را دوست داشته باشد، ساپورت می‌کند و اگر نه در رفتار و عملکردش نشان می‌دهد.


  داریوش فرهنگ:‌ با دیوارکشی و خودی و غیرخودی کردن، کاری از پیش نمی‌رود

 

داریوش فرهنگ


داریوش فرهنگ نیز در مراسم تقدیر هنرمندان از پورمحمدی، سخنان خود را با شعر معروف «به نام خداوند جان و خرد» آغاز کرد و گفت: وقتی صحبت از جان و خرد می‌آید طبیعتا جان‌های بی‌مقدار و سطحی و کم‌مایه غرض نیست صحبت از جان‌های شیفته، عاشق و باانگیزه‌ای مثل برنامه‌سازانی است که اینجا نشسته‌اند، مثل پورمحمدی و همکار همیشگی‌اش محمدرضا تخشید (مدیر گروه فیلم و سریال شبکه سه).

داریوش فرهنگ درباره پورمحمدی گفت: صفت اول این مدیر لایق اعتمادی بود که در همکاران خود جاری می‌کرد و مسئولیت همکاران نیز نسبت به این اعتماد بیشتر می‌شد. من 12 سال است پورمحمدی را می‌شناسم، ولی دو بار بیشتر به دفتر او نرفتم. می‌خواهم به آقای مدیری بگویم که سابقه‌ام در تلویزیون خیلی بیشتر از شماست. از سال 60 که «سلطان و شبان» را ساختیم، دو شبکه بیشتر نداشیم. ولی الان 20 شبکه داریم و همه شبیه هم هستند. همیشه فکر می‌کردم باید تلویزیون برای پیشکسوتانش موقعیت خاص‌تری ایجاد کند؛ هر 8-7 سال یک ‌بار نوبت من می‌شود که سریال بسازم.

او ادامه داد: اولین بار پورمحمدی را در سریال «راه شب» دیدم. ما در آن زمان دنبال یک پادگان بودیم. پیش آقای پورمحمدی رفتم و به او گفتم آیا می‌خواهید این کار را انجام دهید یا نه، پاسخ مثبت داد و با اینکه فیلم‌نامه‌ را نخوانده بود به ما اعتماد کرد و همان روز با تماس تلفنی او، پادگان آماده شد. تا زمانی که اعتماد بین مدیران و برنامه‌سازان نباشد هیچ چیز پیش نمی‌رود و هیچ کار انجام نمی‌شود نباید همه چیز را دوباره از صفر شروع کرد. وقتی بین مدیران و برنامه‌سازان فاصله ایجاد کنیم و دیوارکشی کنیم که یک عده خودی یا غیرخودی باشند، کارها خوب پیش نخواهد رفت. من در تمام عمرم نه خودی بودم و نه ناخودی. تمام تلاشم این بوده که بی‌خودی نباشم. دفعه دومی که پورمحمدی را دیدم، به خاطر یک سریال بود که همچنان در دست اجراست و هزار باید و نبایدی دارد که دوستان با آن آشنا هستند.

داریوش فرهنگ تاکید کرد: صفت دوم پورمحمدی حمایت است. وقتی به یک نفر اعتماد می‌کرد، از او حمایت می‌کرد و او پشت‌گرمی داشت. اما حالا حمایت به قدری ناچیز است که ما در آبمیوه‌فروشی که می‌خواهیم فیلمبرداری کنیم، به ما می‌گویند فیلمنامه بیاورید. این است اعتماد تلویزیون؟

او خطاب به جمعیت حاضر در ایوان شمس گفت: این جماعت شایسته هستند تا کاری انجام بدهند. حالا وقتش است که چشم‌ها را بشوریم و جور دیگری ببینیم. تکرار، ما را ویران می‌کند. آیا نباید در این شرایط خانه‌تکانی صورت بگیرد؟


     امین تارخ: وقتی تهیه‌کننده شبکه سه باشد، 50 درصد مشکلات، حل است

امین تارخ


در ادامه، امین تارخ نیز با اشاره به این نکته که جمع حاضر موجودی هنری کشور هستند و حضور بخش عمده‌ای از آنها در ایوان شمس نشان از حمایت و تقدیر از یک مدیر لایق دارد، گفت: اگر کسی صاحب صفت صداقت باشد بقیه صفت‌ها را هم خواهد داشت. چنین فردی به راحتی ارتباط برقرای می‌کند اعتماد می‌کند، دروغ نمی‌گوید و در مجموع چهره یک مدیر لایق و یک انسان والا را از خود به یادگار می‌گذارد.

او ادامه داد: مناسبات اداری به ما نشان داده که خیلی هم نباید نگران باشیم چون اگر کسی از پست و مقام کناره‌ می‌گیرد قطعا به پست بالاتری می‌رود. اطمینانمان این است که پورمحمدی از تلویزیون خداحافظی نمی‌کند و همین مدیریت و صداقت را در جای دیگری جاری می‌کند.

تارخ تاکید کرد: من به عنوان بازیگر همین قدر بس که بگویم وقتی سریالی به بازیگری پیشنهاد می‌شود و شبکه سوم تهیه‌کننده آن است 50 درصد مشکلات حل است.


       ابوترابی: خیلی از مردم، تلویزیون را با شبکه سه روشن می‌کنند

حجت الاسلام ابوترابی، نایب‌رییس مجلس نیز در سخنانی گفت: آنچه بیان شد آیینه‌ای بود از مدیریت و منش برآمده از ارزش‌های متعالی دینی که همه بر صداقت اصرار داشتند. بعضی از مردم می‌گفتند وقتی می‌خواهیم تلویزیون را روشن کنیم، اولین شبکه، شبکه سه است. این موفقیت را باید به پورمحمدی تبریک گفت.

حجت السلام طباطبایی


حجت الاسلام طباطبایی نیز که مستقیما از بیمارستان در مراسم تقدیر از پورمحمدی حاضر شده بود، نکاتی راجع به پیشینه خانواده پورمحمدی مطرح کرد و در پایان اضافه کرد: اگر کسی جای او بیاید وقتی می‌خواهد بگوید کجا بوده، باید بگوید جایی بودم که پورمحمدی بوده است.

سپس سیدجواد هاشمی، مجری این برنامه، بیانیه جمعی از روحانیون را در قدردانی از علی اصغر پورمحمدی خواند.


پولادگر: پورمحمدی همیشه گشاده‌رو بود

پولادگر، رییس فدراسیون تکواندو، نیز از شخصیت‌های حاضر در این مراسم بود که گفت: همه در اینجا درباره مدیریت پورمحمدی در برنامه‌های مختلف شبکه سه صحبت کردند من به عنوان یک ایرانی و شهروند معمولی به خاطر شبکه پربیننده‌ای که راه‌اندازی کردند، از ایشان تشکر می‌کنم. سخت است که با وجود مخاطبان بسیار و سلیقه‌های زیاد همه را راضی نگه داریم.

او یادآور شد: در ابتدا بیش از 60 درصد و اواخر 40 تا 50 برنامه‌های شبکه سوم را برنامه‌های ورزشی تشکیل می‌داد. اگر امروز یک شبکه ورزش داریم مدیون پورمحمدی هستیم. تاثیرگذاری شبکه سه در ورزش قهرمانی را هم نباید نادیده گرفت. ایجاد انگیزه برای جوان‌ها که به ورزش قهرمانی رو بیاورند ناشی از همین مدیریت بود. پورمحمدی مدیر خوش‌اخلاقی است و حداقل نسبت به بچه‌های جامعه ورزش همواره ابروگشاده بود حتی اگر دستش گشاده نبود که از او پخش مستقیم بگیریم.

عادل فردوسی پور 4


                       فردوسی‌پور: پورمحمدی توی «کُت» خودش نمی‌رود!

در ادامه این مراسم عادل فردوسی‌پور، مجری و تهیه‌کننده برنامه «نود»، با چهره غمگین در جایگاه سخنرانان حاضر شد و گفت: باید تشکر ویژه‌ای از پورمحمدی کنیم که شبکه سه در عرصه ورزش هم حرف اول را زده و می‌زند. صحبت کردن در مورد رفتن پورمحمدی سخت است. ما کرمانی‌ها اصطلاحی داریم که می‌گوید یک نفر در کت خودش رفته است، یعنی در لاک خودش فرو رفته، اما من می‌خواهم اینجا به همه بگویم که خیال نکنند پورمحمدی در کت خودش می‌رود.

فردوسی‌پور ادامه داد: ما دوستی خاصی با هم داشتیم و شاید مثل پدر و پسر بودیم. من خیلی اذیتش می‌کردم و او هم من را خیلی اذیت می‌کرد. حداقل الان دوشنبه‌ها می‌تواند راحت باشد. 

او تاکید کرد: بی‌انصافی است که قدردان زحمتش نباشم. این مراسم خودجوش بود (از آن خودجوش‌های واقعی) و همه خودشان به شکلی خودجوش آمدند.

او خطاب به پورمحمدی گفت: ببخشید که دوشنبه‌ها زحمتتان دادیم. حالا این وظیفه را به کسی که بعد از شما می‌آید، تفویض می‌کنیم.


                     پیمان قاسم‌خانی: تماس فرت!

پیمان قاسم خانی

در بخش دیگری از این مراسم پیمان قاسم‌خانی، نویسنده سریال «مسافران»، متنی طنز را به نمایندگی از حسن معجونی (بازیگر سریال «مسافران») خواند. این متن نمونه‌ای از تماس‌های مسافران فضایی سریال «مسافران» با فضا بود که به مدیریت در ایران می‌پرداخت و با عبارت «تماس فرت» تمام می‌شد.

قاسم‌خانی در پایان خطاب به پورمحمدی گفت: جای شما همیشه خالی خواهد بود.


           همایون اسعدیان:‌ تلویزیون که تیم فوتبال نیست تا جوان‌گرایی کند

همایون اسعدیان

همایون اسعدیان هم در صحبت‌هایی با بیان اینکه کمترین دیدار و آشنایی را با پورمحمدی داشته است، ادامه داد: ولی وقتی تلویزیون نگاه می‌کردم و خبر را خواندم، متاثر شدم. چون ذره‌ای هوش دارم که در شرایطی که همه نگرانند چه چیزی از تلویزیون پخش می‌شود و به همه بر می‌خورد ساخت و پخش «نود» کار آسانی نیست. شک نیست که عادل فرودسی‌پور فرد باهوشی است ولی بدون پشتوانه نمی‌شد این کار را انجام داد.

او سپس به استدلال جوانگرایی برای جابه جایی پورمحمدی اشاره کرد و گفت: تیم فوتبال که نمی‌خواهیم بسازیم که بخواهیم جوانگرایی کنیم. عقل ناقص من می‌گوید در مدیریت باید در جوانگرایی شک کرد. من در این قضیه تردید دارم.


               بهروز افخمی: امیدوارم بتوانم برای پورمحمدی فیلم بسازم

سعید آقاخانی  و سروش صحت

بهروز افخمی نیز گفت: من آشنایی کمی با پورمحمدی داشتم، ولی از طریق برادرم در جریان کارش بود حتی این اواخر علاقه‌مند بودم خود برای شبکه سه کار کنم و سریال بسازم و فقط دنبال موضوع می‌گشتم که پیشنهاد کنم. امیدوارم جای دیگری شرایطی پیش بیاید که بتوانم برای پورمحمدی فیلم بسازم.


پورمحمدی: باید از کسانی که می‌خواهند در تلویزیون مدیر شوند، ‌امتحان عقل بگیریم

علی‌اصغر پورمحمدی، مدیر پیشین شبکه سه سیما، نیز از هنرمندان حاضر در مراسم تشکر و قدردانی کرد و ادامه داد: در طول دوران کاریام اگر خدا قبول کند خدمت زحمات زیادی به شما هنرمندان دادم که از همه معذرت می‌خواهم؛ خصوصا به مدیرانی که بیشتر با آنها در ارتباط بودم زحمت دادم.

پورمحمدی 7


او ادامه داد: ما پورمحمدی‌ها چند برادر هستیم و بهترینمان علی بود که شهید شد. ما حمال‌های خیلی خوبی هستیم و خیلی خوب حمالی می‌کنیم، اما متاسفانه نوکرهای خوبی نیستیم، ولی بندگان خدا هستیم و سعی می‌کنیم برای بندگان خدا نوکری نکنیم. تلاش من در طول زندگی‌ام این بوده که هیچ زمانی اهل تملق و چاپلوسی نباشم و رضایت خدا را در نظر بگیرم. اگر موفقیتی هم بوده سعی شده برای رضایت افراد نباشد. من اهل هیچ روزنامه، حزب، سیاست و دار و دسته خاصی نبودم. به قول فردوسی‌پور ما با افرادی که کار می‌کردیم، اختلاف نظر داشتیم اما به خاطر کار بوده. اگر اخلاص داشته باشیم و رضایت خدا را در نظر بگیریم خداوند خودش کمک می‌کند و مسیرها باز می‌شود و طوری پشتیبانی می‌شوید که خودتان نمی‌فهمید که از کجا بوده است.

پورمحمدی سپس به حضورش در شبکه تهران اشاره کرد و گفت: در شبکه تهران فضا برای کار من خوب نبود و من را اذیت می‌کردند به طوری که نتوانم کار کنم اما کم کم خدا کمک کرد و دیدند که من بی‌اخلاق نیستم آنها حتی به یک روزنامه پول دادند تا نمره من را صفر بدهند.

او خاطره‌ای از حضورش در مشهد و درخواست از امام رضا (ع) تعریف کرد و گفت: از امام رضا خواستم که آبرویم نرود و خوب کار و خدمت کنم. امام رضا هم لطف کرد و طوری شد که در ماه رمضان آن سال از غروب آفتاب تا نیمه شب شبکه تهران با برنامه‌هایی مثل جشن رمضان و پاورچین بهترین شبکه بود.

مدیر سابق شبکه سه تاکید کرد: اگر نخواهیم برای تبلیغات، آمار دادن و ظاهرسازی کار کنیم، باید صداقت و اخلاص در کارمان باشد. خداوند به ما کمک می‌کند. هیچ وقت با رقم‌سازی و آمارسازی کارمان جلو نمی‌رود اگر من بخواهم به دنبال شهرت و قدرت باشم و از شخصیت‌ها و چهره‌های مطرح استفاده ابزاری کنم کارم جلو نمی‌رود.

او از کارمندان، مدیران شبکه سه نیز تشکر کرد و ادامه داد: از ضرغامی هم تشکر می‌کنم. از مدیران خود نیز تشکر می‌کنم که به من اطمینان کردند هر چند من مدیر تو سری‌خوری که نوکری کند، نبودم.

پورمحمدی افزود: از دارابی - معاون سیما- هم که برای رفاه و بهبود حالم و اینکه استراحت کنم، این بار را از روی دوشم برداشت، تشکر می‌کنم. من با ضرغامی هم حرف‌هایی زدم و گلایه‌هایی دارم که اینجا مطرح نمی‌کنم. شب قبل از مراسم تودیعم هم گلایه‌هایی به ضرغامی داشتم. به او گفتم شما رسانه تلویزیون را رها کرده‌اید. به شما گفته‌اند کارتان به تلویزیون نباشد، ما خودمان آن را اداره می‌کنیم. ولی شما نباید اجازه بدهید فردی که در تلویزیون مدیر بوده و دو نفر هم از او راضی نبودند، بر ما مسلط شود.

مدیر سابق شبکه سه گفت: فردی که کاری غیررسانه‌یی داشته، نباید به امثال پورمحمدی، پورحسین، طلوعی، کرمی و رستم‌وندی دستور بدهد. نباید به آدم‌های هنرمند یک آدم بی‌هنر مسلط باشد. ما وقتی می‌خواهیم مدیر منصوب کنیم، نمی‌گویم امتحان هنر ولی یک امتحان عقل از او بگیریم که خیلی ساده هم است.

پورمحمدی تاکید کرد: امتحان عقل چیز خوبی است اگر ما اینجاییم به این خاطر است که می‌خواهیم بگوییم تدبیر نبوده. چرا باید جوری شود که گفته شود جلسه تودیع ممنوع است. با یک نوکر اینطور برخورد نمی‌کنند. حتی کسی که 20 سال خانه شما کار کرده باشد، وقتی می‌خواهد برود با آیینه و آب بدرقه‌اش می‌کنید. نمی‌گویی که ممنوع است. به روزنامه رسمی صدا و سیما هم نمی‌گویی که ممنوع است اسم او را بیاورید یا زنگ نمی‌زنیم به افراد که اگر در این مراسم شرکت کنید، فلان می‌شود. اگر من پورمحمدی خودی نیستم، پس چه کسی خودی است؟ تمام این اتفاقات به خاطر بی‌تدبیری است. ان‌شاءالله با تدبیر و درایت بیشتر روز به روز شاهد برنامه‌های بهتری از تلویزیون باشیم.

پورمحمدی برای مجید زین العابدین مدیر جدید شبکه سوم نیز آرزوی موفقیت کرد.


                مصطفی پورمحمدی: اصغر آقا کارش را با عزت تمام کرد

مراسم تودیع و معارفه مدیران شبکه سوم سیما

مصطفی پورمحمدی، رییس بازرسی کل کشور، نیز دقایقی درباره مدیر سابق شبکه سه صحبت کرد.

پورمحمدی گفت: همه گفتند مراسم بغض‌آلود بود. اما چرا این طور تعبیر کنیم؟ یک همکار با عزت و احترام کارش را تمام کرده باید خوشحال باشیم که او با خوبی این دوره را تمام کرده و این همه دعاگو دارد. من خیلی خوشحالم که این وضعیت را دارد اگر طور دیگری این ماموریت را به پایان می‌برد باید بغض در گلویمان می‌ماند. خوشحالم که مهلت اصغر آقا در این دوره به خوبی تمام شد برای او آرزوی توفیق، عاقبت به خیری و سلامت داریم.

پورمحمدی در کنار همسرش

در پایان این مراسم همسر علی‌اصغر پورمحمدی به ذکر مسائلی پرداخت و گفت: من سخنران نیستم که بخواهم از کلمات خاصی استفاده کنم. خیلی خودمانی از دوستانی که در این مدت با همسرم همکاری کردند و گاهی خشم او را تحمل کردند، تشکر کنم. هرجا من و دخترانمان در خانه بودیم و می‌دیدیم کسی برنامه خوبی اجرا می‌کند، از او می‌خواستیم که به او زنگ بزند یا به او می‌گفتیم که کمی آرام‌تر باشد. 

همسر پورمحمدی ادامه داد: البته او خیلی اهل تشکر نیست ولی انسانی بسیار عاطفی است و بحث‌هایی که گاهی در منزل می‌شد باعث می‌شد من به همکاران او حسودی‌ام شود. او همکارانش را واقعا دوست داشت و حالتی پدرانه داشت که همه آنها را طوری تربیت کند که بااخلاق باشند و هر جا رفتند موفق شوند.

او سپس به ذکر خاطره‌ای از تلاش پورمحمدی برای ثبت روز تولد حضرت فاطمه (س) به عنوان روز مادر پرداخت.



         هنرمندان حاضر در مراسم:

منصور سهراب‌پور‌، سیدامیر پروین حسینی، فریدون جیرانی، فرید شب‌خیز، مهرام رسام، علیرضا افخمی، کمال تبریزی، سعید نعمت‌الله، سامان گلریز، سروش صحت، سعید آقاخانی، خشایار الوند، بهزاد کریمی، سیدجواد هاشمی، آرش قادری، محمدرضا شفیعی، داوود هاشمی، داریوش فرهنگ، مهران مدیری، حمید نعمت‌الله، رضا جاودانی، مزدک میرزایی، عادل فردوسی‌پور،‌ مهدی هاشمی‌نسبت، عباس عزالی‌، بهروز افخمی، پیمان و مهراب قاسم‌خانی‌، شقایق دهقان، بهاره افشاری، مهران غفوریان‌، حمید لولایی‌، بهنوش بختیاری، شهین تسلیمی، مجید صالحی، اصغر نقی‌نژاد، اسماعیل عفیفه، علی ضیاء، حسن فتحی، حسین محجوب، محمد صالح اعلاء، ستاره و لاله اسکندری، زهرا سعیدی، مرجانه گلچین، سعید سلطانی، بیژن بنفشه‌خواه و بهنام تشکر از جمله هنرمندان حاضر در این مراسم بودند.


 

       حاشیه مراسم و صحبتها :


*** داریوش فرهنگ پیش از آغاز سخنانش با اشاره به جمعیت حاضر گفت: همه تلویزیون اینجا هستند. پس چه کسی کار می‌کند؟!

*** سیدجواد هاشمی که اجرای این مراسم را به عهده داشت اشاره‌ای داشت به اینکه پورمحمدی از هر شبکه‌ای که رفته، آن شبکه نابود شده.

*** جو حاکم در مراسم بسیار غمگین بود و کلیپ‌هایی با تم احساسی پخش می‌شد، کلیپ‌هایی مثل «خداحافظ» و «کس و کارم»

*** در میان سخنان پورمحمدی جمعیت حاضر او را تشویق کردند که پورمحمدی خطاب به آنها گفت: دست نزنید، چون من جوگیر می‌شوم و حرف‌هایی می‌زنم که برایم بد می‌شود و بعدا یقه من را می‌گیرند.

او همچنین در پایان صحبت هایش گفت: چیزهای را که نوشته بودم، دیگر نخواهم گفت. و با اصرار حاضران هم مطالب نوشته‌شده‌اش را نخواند.

*** در پایان این مراسم بازار عکس یادگاری با هنرمندان و امضا گرفتن از آنها داغ بود.

پورمحمدی و تارخ

مهران مدیری و سروش صحت

مرجانه گلچین

مدیر قدیم و جدید شبکه سه

داریوش فرهنگ و فریدون جیرانی

تودیع و معارفه

مهران غفوریان

مراسم تودیع و معارفه پورمحمدی

 

[+] نوشته شده توسط سعید روحی در 4 / 8برچسب:, در ساعت 22:28 | |
میثم زندی ، نمایش ( کلفت ها ) و روشن نگه داشتن چراغ تئاتر در نوشهر

 نمایش کلفت ها 1

تئاتر"کلفت ها" به کارگردانی میثم زندی در نوشهر به روی صحنه رفت

به همت گروه هنری تئاتر مولانا از گروه های استقراریافته تحت پوشش انجمن هنرهای نمایشی ایران،نمایش "کلفت ها"،نوشته"ژان ژنه" به کارگردانی"میثم زندی" از روز چهارشنبه مورخ 19 مهر لغایت جمعه 5 آبان با بازی فاطمه زندی در نقش سولانژ،نیلوفر ترک در نقش کلر و آیدا حکیمی در نقش خانم در سالن آمفی تئاتر مجتمع فرهنگی هنری اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان نوشهر در حال اجرا می باشد.

کلفت ها 2

مریم زندی به عنوان سرپرست،الهام نوری به عنوان طراح گریم و عکاس،هانیه فتحی با عنوان منشی صحنه،محیا خزایی به عنوان متصدی نور و صدا،پژمان حسینی و محسن رودباری به عنوان عوامل اجرایی از هنرمندان این گروه برای اجرای این نمایش می باشند.

کلفت ها 3

گروه تئاتر مولانا تا به حال نمایش هایی چون: یک شب غیرعادی،مهتاب در انتظار،اسید،انتظار با بوی نرگس، گنبد تن- غلغل روح،ترانه دخترشاه پریون،خاکستر برگ پاییز،ضیافت،مجلس شبیه رستم و سهراب،من نمی‌خواهم بمیرم،تثلیث،زاویه،ابوذر،باشه ساکت می شم،عاشورا بود و عاشورا هست...،هزاران سال است در اینجا وقتی خورشید طلوع می کند صبح می شود،کلفت ها و...را به روی صحنه برده است.

 

نمایش کلفت ها 4

 

نمایش های آتی این گروه جهت تمرین و اجرای عمومی،نمایش افرا نوشته بهرام بیضایی و نمایش خرده جنایت های زناشوهری نوشته اریک امانوئل اشمیت به شیوه محیطی می باشد.

در ادامه مروری اجمالی بر نمایش کلفت ها که از این گروه هم اکنون در حال اجراست خواهیم داشت:دراین نمایش هر سه شخصیت - به ويژه دو كلفت- به يكديگر و به خودشان عشق و نفرت می‌ورزند. كلر از مادام نفرت دارد، ‌و چون به شمايل او در می‌آيد، نشان می‌دهد كه از سولانژ- به وساطت خانم- و از خودش- به وساطت سولانژ- متنفر است. بدين ترتيب چرخه نمودها ما را به سرگيجه دچار می‌سازند.

 

نمایش کلفت ها 5

 

دو كلفت به يك تعبير «خود» ندارند. هر يك از آن دو به قول ژان پل سارتر بايد «ديگری باشد، برای ديگری باشد و به جای ديگری باشد». آميزش خود با ديگری در نمايش ژنه، نمودی همجنس‌خواهانه می‌يابد. گويی خانم رابطه‌ای منحرف با كلر دارد و از همين روست كه كلر می‌تواند به قالب او درآيد، گويی اين قالب درآمدن جنبه‌ی عاشقانه‌ی كلر به خانم را می‌رساند اما كلر به عنوان يك وجود فرودست از آن كه چهره‌ی خانم دست‌نيافتنی است و او تنها می‌تواند تمثيلی از او باشد، از او متنفر است. سولانژ نيز در آن واحد هم به كلر عشق می‌ورزد و هم از او متنفر است. زيرا او را محبوب خانم می‌پندارد. او می‌خواهد خانم را بكشد، اما ترسوست؛ پس در بازی می‌كوشد خانم را در وجود كلر به طور واقعی بكشد و حيثيت انسانی خود را به دست آورد و در جهان محترم پذيرفته شود.

 

کلفت ها 6

بدين طريق هم سولانژ، كلر/ خانم را كشته است و كلر را رها كرده است و هم كلر با ترغيب او به كشتن خود/خانم، خود را از خانم رهانيده است. اكنون كلر از وجود خانم به وجود سولانژ درآمده و به صورت يك «زوج جانی و قديس» ديگر همواره همراه اوست.

 

چرخش سرگيجه‌آور چرخه‌ها را بنگريد كه كلر در عين حال كه از خانم انتقام می‌گيرد، از خودش نيز انتقام گرفته است. سولانژ نيز از خانم و در همان حال از كل انتقام گرفته است. در عين حال خود او نيز مورد انتقام خودش و كلر قرار می‌گيرد. بازشناسی اين موقعيت دشوار است.

 

در اجرای این نمایش،موسسه فرهنگی هنری نیما،شورای اسلامی و شهرداری نوشهر و اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی نوشهر مساعدت و پشتیبانی لازم را از گروه تئاتر مولانا به عمل آوردند.

[+] نوشته شده توسط سعید روحی در پنج شنبه 2 / 8برچسب:میثم زندی,نمایش کلفت ها, اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی نوشهر, گروه تئاتر مولانا, مریم زندی,فاطمه زندی,آیدا حکیمی, پژمان حسینی, در ساعت 12:24 | |
حسین ملکی عکاس و فیلمبردار خوب سینمای ایران دربستر بیماری

 حسین ملکی مدیر فیلمبرداری ( کات دوباره سینما با سعید روحی )

 

مطلع شدیم که یکی از بهترین و خوش اخلاق ترین فیلمبرداران سینمای ایران در بستر بیماری قرار دارد. ( حسین ملکی )

خواستیم به این بهانه نگاه کوتاهی داشته باشیم بر پنجاه سال حضور حرفه ای او در سینمای ایران . کسانی که بیشتر پشت صحنه و دوربین قرار دارند و مردم آنها را نمی بینند و فقط از بازیگران مصاحبه ، خبر ، تعریف و تمجید ، عکس و امضاء میبینند . معروفییت و محبوبیتی که بدون حضور چهره های حرفه ای ، همچون حسین ملکی به عنوان مدیر فیلمبرداری و سایر عزیزان زحمتکش پشت صحنه دست یافتنی نیست.

از اهالی سینما اگر بپرسید مهمترین ویژگی او چیست؟ مطمئنا بیشتر دوستان و همکاران از حسن خلق و رفتار و کردار صمیمی اش با عوامل گروه فیلمبرداری میگویند . افتخار آشنایی من با این پیشکسوت دوست داشتنی بر میگردد به فیلم گروهبان ساخته استاد مسعود کیمیایی که در شهرهای نوشهر ، چالوس و متل قو ( سلمانشهر ) فیلمبرداری میشد. با اینکه من جوان کم سن وسالی بودم و هیچ آشنایی با عوامل سینما از نزدیک نداشتم اما برخورد خوب ، افتادگی و مرام و معرفتش ،به من و سایر دوستان دلگرمی و اعتماد به نفس میداد برای یادگیری عاشقانه سینما .

شاهد احمدلو کارگردان سینما و سریال خانه اجاره ای که هرشب شاهد پخش آن از شبکه سوم سیما هستید ،در آن فیلم کودک ده ساله ای بود که نقش فرزند احمد نجفی گروهبان از اسارت برگشته را بازی میکرد . دومین حضور شاهد مقابل دوربین۳۵ ، پس از سکانس کوتاه اما بیاد ماندنی فیلم سرب ، که او و چند نوجوان جلوی سینما ایستاده اند و شاهد قصه فیلمی را که تماشا کرده برایشان بازگو میکند . و پس از آن دندان مار و گروهبان.

شاهد احمدلو ( کات دوباره سینما با سعید روحی )

قطعا حمایت همه عوامل حرفه ای خصوصا ، استاد کیمیایی ، محمود کلاری ، محمدرضا شرف الدین ، گلچهره سجادیه و حسین ملکی در طول ساخته شدن فیلم گروهبان از (شاهد احمدلو ) نوجوان ، که کنجکاوانه راجع به دوربین، فیلم ،لنز و سینما میپرسید و تشنه یادگیری بود ، عاشقی تمام عیار برای هنر هفتم ساخت.

حسین ملکی با حوصله و مهربانی تمام پاسخگوی سوالات ریز و درشت شاهد بود و مثل سایرین او را تشویق و ترغیب به یادگیری میکرد . .هرچند نباید از زحمات پدر شاهد (محمد ولی احمدلو ) که مدیر تدارکات در فیلمهای سینمایی بود براحتی گذشت. او همیشه دوست داشت شاهد را در بالاترین سطوح سینما ببیند که خوشبختانه این اتفاق افتاد و او خیلی زود به کارگردانی سینما رسید و چهار فیلم سینمایی و چند سریال در کارنامه اش به چشم میخورد . سریال طنز خانه ی اجاره ای تازه ترین کار اوست که هرشب از شبکه سوم سیما در حال پخش است .

 

 

 

و اما به پیشکسوت عکاسی و فیلمبرداری سینما بازمی گردیم .

حسین ملکی و ایرج قادری ( کات دوباره سینما با سعید روحی )

حسین ملکی سینما را با عکاسی آغاز کرد و بسیاری از فیلمهای مطرح ،چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب با عکسهای زیبای او به مردم معرفی میشدند . عکسهایی که در پوستر و پلاکارد یک فیلم ضامن موفقیت و یا عدم استقبال مردم بود و سهم بسزایی در گیشه و فروش فیلم ایفا میکرد .

بیش از ۳۸ فیلم حاصل تلاش او در عرصه عکاسی سینماست که از آن جمله میتوان به فیلمهای کشتی آنجلیکاُ ، آوار ، شيرسنگي ، در مسير تندباد ، گراند سينما ،تيغ و ابريشم ، سناتور و... او براي پنج فيلمي کن نام بردم کانديد شده بود و در نهايت سيمرغ بلورين بهترين عکاسي را براي فيلم سينمايي ريحانه از آن خود کرد.

او همزمان با عکاسی در بعضی از فیلمها به عنوان بازیگر ، ظاهر میشد و جلوی دوربین همکارانش قرار میگرفت که ماحصل آن بازي در بيش از چهل فيلم سينمايي است .تعدادي از فيلمهاي او عبارتند از :

 

به چند نمونه از فیلمهایی که بعد از انقلاب در آنها بازی داشته اشاره ای میکنیم. در فیلم (سناتور ) ۱۳۶۴ نقش گروهبان ژاندارمری در رژیم پهلوی را بازی میکرد که نیروی استوار حقگو ( فرامرز قریبیان ) بود . در فیلم (تاراج ) ساخته زنده یاد ( ایرج قادری ) هم مباشر زینال بندری ( جمشید هاشم پور ) بود . او پس از انقلاب در پانزده فیلم سینمایی به عنوان بازیگر حضور داشت که مهمترین آن فیلم سینمایی ( ترن ) ساخته کارگردان فقید سینمای ایران ، زنده یاد ( امیر قویدل ) بود . فیلمی روان و خوش ساخت از تلاش مردان مبارز در راه آهن کشور که برای تامین سوخت مردم شمال در زمستان ۱۳۵۷ تا پای جان ایستادگی میکنند و به شهادت میرسند . این فیلم به یاد ماندنی بارها و بارها در ایام الله دهه فجر از شبکه های سیما پخش شد .در آن فیلم حسین ملکی در کنار فرامرز قریبیان و زنده یاد خسرو شکیبایی بازی شیرین و جذابی را از خود به جا ی گذاشت . همینطور دوبله بسیار حرفه ای و ارزشمند مرحوم ( عزت الله مقبلی) که به جای حسین ملکی حرف میزد ، به بیشتر دیده شدن این نقش و (فیلم ترن) نزد منتقدین و تماشاچیان جشنواره هفتم فیلم فجر کمک بسیاری کرد.

 

حسین ملکی به دعوت ( علیرضا داوودنژاد ) برای فیلم شاخص و با احساس ( نیاز ) برای نخستین بار پشت دوربین 35 به عنوان مدیر فیلمبرداری سینما رفت ، و از آن روز تا به حال بسیاری از آثار ساخته شده نام او را در تیتراژ خود جای داده اند.


حسین ملکی چندی پیش بر اثر تصادف با خودرو از ناحیه پا بطور جدی آسیب دید و در حال حاظر چند هفته ایست که در منزل بستری شده و دوره نقاهت را پشت سر میگذارد . آقای سید احمد میر اعلایی مدیر عامل بنیاد سینمایی فارابی هفته گذشته به منزل آقای ملکی رفت و از وی عیادت کرد . این چندمین باریست که جناب میر اعلایی جدای از مسولییت و وظیفه ،به محض اطلاع از احوالات سینماگران به سراغشان رفته و تا حد توان گره از مشکلاتشان باز میکند که بسی جای تقدیر و تشکر دارد .


ما هم برای این فیلمبردار و پیشکسوت سینما و همه بزرگان و هنرمندان واقعی مانند آقای ملکی آرزوی سلامتی و تندرستی داریم .

( سعید روحی ، کات دوباره سینما )  

[+] نوشته شده توسط سعید روحی در سه شنبه 30 / 7برچسب:حسین ملکی,ایرج قادری,شاهد احمدلو,مسعود کیمیایی, محمود کلاری, فیلمبرداران سینمای ایران, در ساعت 9:14 | |
گلشیفته فراهانی : اصغر فرهادی مرا شکنجه میداد ، پرده گوشم سوراخ شد

 

 



وقتی گلشیفته فراهانی هم پشیمان است هم نه!

کار من فاجعه بود؟!!! در سینمای ایران بدتر از سگ با آدم رفتار میکنند

مصاحبه اختصاصی گلشیفته فراهانی با روزنامه گاردین
گلشیفته فراهانی در تازه ترین اظهارات خود درباره حرکت غیر اخلاقی اش توضیحاتی عجیب و البته متناقض و ایضا مضحک ابراز کرده است. او در گفتگویی با روزنامه گاردین به بیان نظرات خاص و شاذ خود درباره ایران و فضای اجتماعی آن و هم چنین سینما پرداخته است و از سینمای ایران به عنوان شکنجه گاه یاد کرده است.

اسکار فرانسوی ها

روایت روزنامه گاردین از عمل وی اما اینچنین آغاز می شود ؛« فراهاني در ويدئويي سياه و سفيد همراه با «اميدهاي جوان» سينماي فرانسه، كه تعدادشان به 30 نفر مي‌رسيد، حاضر شد تا «سزارز» را تبليغ كند. سزارز «اسكار فرانسوي‌ها» است و او در اين مراسم بازي نقشي كه در كمدي موفق «سي‌تو موئق، ژت‌تو» (اگر بميري مي‌كشمت!) داشت، نامزد دريافت جايزه شده بود. در اين تبليغ از هر يك از هنرپيشگان خواسته شد يكي از لباس‌هاي خود را از تن خارج كنند تا «جسماً و روحاً» هنر خود را به نمايش بگذارند. فراهاني تصميم گرفت (....)را در معرض نمايش قرار دهد و در اين حال گفت: «من به روياهاي شما تجسم مي‌بخشم.» اما آنچه پس از اين حادثه در ايران اتفاق افتاد مشابه زلزله‌اي فرهنگي بود.»



گاردین در توصیف وضعیت فراهانی پس از نقل این امر نوشته است:« او در حالي كه سرش را در دستانش گرفته بود گفت: «فاجعه بود! دقيقاً نمي‌دانم چند ميليون نفر فرداي آن روز نام مرا در گوگل تايپ كردند، نمي‌خواهم بدانم...»





فراهاني در این مصاحبه با فرافکنی خاصی گفته است که هرگز قصد شوكه كردن ايرانيان يا تحريك آنها را نداشته است. هميشه همين‌طور است كاري مي‌كني و ناگهان ........ مي‌دانستم مشكل است. اما من اكنون در فرانسه زندگي مي‌كنم و بايد اينجا فعاليت كنم. بالاخره يا در اينجا هستم يا نيستم.

قصد شوکه کردن ایرانیان را نداشتم




اين مساله براي من و خانواده‌ام و كل جامعه ايران شوك‌آور بود. مساله خوب! اين است كه بحثي به راه افتاد كه در غير اين صورت هرگز پيش نمي‌آمد. من ديدم افرادي به من توهين مي‌كردند، بعضي پاسخ آنها را مي‌دادند و بعضي از من دفاع مي‌كردند و بعضي دوباره به من توهين مي‌كردند. درگيري‌هاي زيادي بين خانواده‌ها ايجاد شد....» و سپس حال و روز خانواده اش را چنین توصیف می کند:« خيلي بد بود. اين اولين باري بودكه آنها نتوانستند از من دفاع كنند. آتش چنان گسترده بود كه دامن آنها را نيز گرفت.

 

اوضاع دهشتناکی داشتم



اوضاع دهشتناکی داشتم و همش کابوس میدیدم ، خیلی حرص خوردمو زجر کشیدم ، اما پس از مدتي به دليل پيشينه پدرم ، كه خود را از طبقات پايين جامعه بود و همراه و همگام مردم ،احساسات آنها هم تغيير كرد و با پدرم و خانواده ام کمی مهربانتر شدند. پدرم مي‌ترسيد و همیشه میگفت وای به روزی که حمايت مردم را از دست بدهی . زيرا مردم براي او بسيار مهم بودند. او همه زندگي‌اش با مردم بود و همه چيز را فدای آنها كرد.



تبعید مانند مرگ است

فراهاني در عین حال اعترافاتی خاص از نحوه برخورد با وی در غرب و ابزاری بودنش را بیان داشته است . او می گوید :« تبعيد مانند مرگ است. به عمق آن نمي‌توان پي برد تا زماني كه دچارش شوي. تمام دنيا مي‌خواهد تو را در نقش قرباني ببيند و تو را به آن سو مي‌كشاند زيرا دوست دارد بدبختي تو را نظاره كند. مانند تماشاي فيلم مستهجني است كه در تو اين احساس را ايجاد مي‌كند كه از آنها خوشبخت‌تري، اما در واقع به آنها اهميتي نمي‌دهند. آنها مي‌گويند: «بياييد، ما از شما مراقبت مي‌كنيم، سپس از شما سوءاستفاده مي‌كنند و به شما پاسپورت نمي‌دهند. من تنها يك هنرپيشه هستم و مي‌خواهم فعاليت كنم.»

گلشیفته فراهانی

نکته تاسف آور دیگر در این گفتگو نگاه شیفته وار فراهانی به پاریس به عنوان یک شهر بی قید و بند است. او از زندگی بی قید در پاریس خشنود است و آن را اینچنین ابراز می کند:« براي اولين بار در زندگي خوشحالم كه زن هستم!پاريس شما را از هر گناهي كه فكر مي‌كنيد به خاطر زن بودن مرتكب شده‌ايد رها مي‌سازد! شما را پاك مي‌كند و احساس آزادي مي‌كنيد!!» او به روسري سفيدش اشاره می کند و مي‌گويد: «اين دوست قديمي من است، بزرگترين مشكل هنرپيشگان زن ايراني، دولت نيست بلكه دنياي بيرون است كه تصور مي‌كند ما با روسري از شكم مادر زاييده مي‌شويم!! به ليلا حاتمي نگاه كنيد. معمولاً پس از برنده شدن در مراسم اسكار (براي فيلم جدايي فرهادي) پيشنهادهاي كار زيادي به يك هنرپيشه ارايه مي‌شود، اما پيشنهادي به او نشده است در حالي كه او قادر است به چهار زبان صحبت كند.»

اما اوج این گفتگو در جایی است که فراهانی به همه گذشته خود و حتی سینمای ایران پشت پا می زند و با الفاظی خاص از آن یاد می کند . او کار در سینمای ایران را شکنجه شدن به شمار آورده و با بیانی خاص در خصوص عملکرد فرهادی کنایه ها و طعنه هایی صریحی را به زبان می آورد
اصغر فرهادی مرا شکنجه میداد


گلشیفته فراهانی در کنار اصغر فرهادی

«.فراهانی از فيلمبرداري فيلم درباره الي مي‌گويد و اين كه فرهادي او را «شكنجه» مي‌كرد و او را مجبور مي‌كرد نيم ساعت در ساحل درياي خزر داد بزند و صبحانه آرد نخود بخورد تا صدايش در فيلمبرداري گرفته شود. اصغر فرهادی مرا شکنجه میداد . در صحنه ای دیگر از فیلم ، هنگام فیلمبرداری به دليل ضربه‌اي كه بازيگر ديگر آن ، در خلال فيلم به او وارد كرد، پرده گوشش سوراخ شد اما كارگردان اجازه نداد تا انتهاي روز بعد و پايان فيلمبرداري به بيمارستان برود.این صحنه در فیلم هست. آنها ديگر از آن زمان با هم صحبت نكردند. از آن روز تا بحال با فرهادی حرف نمیزنم.

گلشیفته فراهانی ( کات دوباره سینما با سعید روحی )

فرهاني مي‌گويد: «او دوست من است اما نمي‌تواند با من صحبت كند. او از ايران خارج مي‌شود و دوباره برمي‌گردد. اما من الان شيطان هستم. او مي‌گويد: «من از هر فيلمي كه بازي كردم زخمي در بدن دارم.
 
و آستين و شلوارش را بالا مي‌زند تا آنها را نشان دهد و می گوید آنها بدتر از سگ با تو رفتار مي‌كنند. تو بايد مانند برده كار كني تا آنها را خشنود كني. اوضاع بايد اين گونه باشد. بايد در هر فيلمي احساس كني كه كار آخر توست.»

گفتگوی گلشیفته فراهانی با روزنامه انگلیسی گاردین رونمایی از یک محصول ناب سینمای ایران است. کسی که متناقض سخن می گوید ،اصول مشخص و جهان بینی محکمی ندارد،معلوم نیست چه می کند و چه هدفی دارد . او معترف است که کارش «فاجعه» بوده و اکنون یک «شیطان» است و برای ماندن در فضای هنری این عمل را انجام داده است و اکنون به دلیل بازخوردها ازآن پشیمان است . اما بلافاصله از هوای آزاد پاریس و نفرت از همزاد بودن با روسری و خاطرات تلخ اش از سینمای ایران میگوید و نشان می دهد در برابر اقامت در پاریس و نقش آفرینی های نصفه و نیمه در سینمای غرب حاضر است این بها را بپردازد .بهایی که حتی شاید به قیمت منفک شدن دائم او از ایران بینجامد .

 

 

 

 

عکسهای صحنه و پشت صحنه فیلم سینمایی ( درباره الی )

آخرین فیلمی که گلشیفته در ایران بازی کرد.

 

 

درباره الی 2

درباره الی 1

درباره الی 3

درباره الی 4

درباره الی 5

درباره الی 6

درباره الی 7

درباره الی 8

درباره الی 9

درباره الی 10

درباره الی 12

درباره الی 13

 

 

 

 

[+] نوشته شده توسط سعید روحی در سه شنبه 30 / 7برچسب:گلشیفته فراهانی,سیاه و سفید, روزنامه گاردین,اسکار فرانسوی ها, همش کابوس میدیدم,تبعید مانند مرگ است,شهر بی قید و بند,اصغر فرهادی مرا شکنجه میداد, در ساعت 9:8 | |
ویدیو کلیپ ( شیر خسته )با صدای رضا صادقی ، برای آنان که زخم به دل دارند

 

سعید روحی ( کلیپ شیر خسته )

(شیر خسته ) حکایت و زبان حال آنهایی ایست که دل به دنیا نبستند و رفاقت کردند و خود را وقف دیگران نمودند ، اما به وقت گرفتاری و یا غم و مشکل ، همه تنهایشان گذاشتند و حتی یادی هم از آنان نکردند . سینه سوخته ها و زخم خورده ها حتما ببینند و به شعر این آهنگ بسیار زیبا با دقت بیشتری گوش کنند. تقدیم به رضا صادقی عزیز، سلطان مشکی و یکی از سلاطین رنگین کمان موسیقی پاپ ایرانی که با همه احساسش این ترانه را خواند و ماندگارش کرد..

( سعید روحی )

توضیح : تصاویری که برای این موزیک ویدیو استفاده شده بخشی از صحنه های فیلم مستند داستانی ( آب ، آئینه ، مادر ) است که از فروردین۱۳۹۰ تا خرداد ۱۳۹۱ ضبط آن انجام شد و پس از مراحل تدوین و صداگذاری که ماه قبل به پایان رسید ، هم اینک آماده نمایش است . این فیلم قرار است ابتدا از شبکه مستند و سپس از شبکه جام جم به نمایش گذاشته شود.

 

لینک دانلود موزیک ویدیو ( شیرخسته ) با صدای رضا صادقی

http://host10.aparat.com//public/user_data/flv_video_new/115/ad9a432977239875ab21bb4f7671680b344157.mp4

[+] نوشته شده توسط سعید روحی در یک شنبه 28 / 7برچسب:شیر خسته,سینه سوخته ها و زخم خورده ها,رضا صادقی,سلطان مشکی, موسیقی پاپ ایرانی, آب آئینه مادر,شبکه مستند,رنگين كمان موسيقي, در ساعت 8:41 | |
چرا ستارگان سینمای ایران کم سو شدند؟



اگرچه جوجه ها را آخر پاییز می شمارند اما نیمه اول سال هم، زمان بدی برای چرتکه انداختن نیست. مخصوصا اگر پای ستاره ها در میان باشد که خبردار شدن از حال و روزشان، ماهی یک بار هم حداقل برای طرفدارانشان کم است. در نیمه اول امسال، تعدادی از بازیگران شناخته شده و ستاره های محبوب، هیچ کار سینمایی نکردند و ترجیح دادند اوقاتشان را به کارهای دیگری بگذرانند.


ستاره هایی که از ابتدای سال، نه روی خوشی به پروژه های سینمایی نشان دادند و نه سراغ کارهای تلویزیونی رفته اند و نه حتی در تئاتر سر و کله شان پیدا شده یا حتی اگر کاری داشته اند، هیچ انعکاس خبری نداشته است. به این فهرست نگاهی بیندازید:

 

پرویز پرستویی


 

استاد پرویز پرستویی ( کات دوباره سینما با سعید روحی )

استاد پرویز پرستویی پس از بازی در دو پروژه ای که به خاطرشان راهی شمال کشور شده بود، ترجیح داده فعلا هیچ کاری نکند. "خرس" تازه ترین فیلم سینمایی هنرمند خوب و خوش ذوق مازندرانی مان خسرو معصومی که در آن با فرهاد اصلانی و مریلا زارعی همبازی بود و در زمستان سال گذشته و در سرما و برف شدید در روستاهای اطراف ساری فیلمبرداری شد و "من و زیبا" آخرین پروژه هایی بوده اند که استاد پرستویی در آنها به ایفای نقش پرداخت . آخرین فیلمی هم که از ایشان به اکران درآمد، فیلم "سیزده 59" سامان سالور بود که سرمایه گذار و یکی از تهیه کنندگان آن فیلم هم ایشان بودند . متاسفانه به دلیل عدم همکاری شورای صنفی نمایش و اکران به موقع فیلمهای سینمایی ، خصوصا فیلمهای ژانر دفاع مقدس که ( ۱۳۵۹سیزده پنجاه و نه) هم شامل همین گروه میشد ، نتوانست فروش مناسبی در گیشه به دست آورد و استاد پرستویی با سرمایه گذاری این فیلم به شدت متضرر شده و این اولین تجربه تهیه کنندگی را با خاطره ای بد پشت سرگذاشت. پرویز پرستویی در فیلم سینمایی "چ"، پروژه در دست ساخت دوست ، رفیق و کارگردان وفادارش، ابراهیم حاتمی کیا هم نقشی ندارد.


2. لیلا حاتمی

 

لیلا حاتمی

خانم سیمین، اگرچه این روزها قراردادش با مهرجویی را بسته تا با فیلم "چه خوبه برگشتی" برای چندمین بار جلوی دوربین این کارگردان برود اما از ابتدای سال 90 تا انتهای شش ماه اول سال، کار سینمایی خاصی نداشته است. قرار بود بار دیگر او در فیلم سینمایی "سر به مهر" هادی مقدم دوست بازی کند. او فیلم "پله آخر" را در نوبت اکران دارد.


3. پارسا پیروزفر

 

پارسا فیروزفر ( کات دوباره )

پسر چشم روشن سینما و تلویزیون، هیچ وقت پرکار نبوده. او بعد از عید امسال تنها به یک جلسه روخوانی نمایشنامه "خرده جنایت های زن و شوهری" در مجموعه ایرانشهر بسنده کرد و پس از آن هم راهی آمریکا شد. پارسا تقریبا ساکن این کشور است و شاید به همین خاطر در این شش ماهه هیچ کاری را قبول نکرده است.


4. امین حیایی

 

امین حیایی ( کات دوباره سینما با سعید روحی )

چه کسی باور می کند مرد پر شر و شور سینمای ایران، بعد از عید کاری نداشته است؟ اگر یکی دو جلسه بازی او در سریال "ساخت ایران" را که به بعد از عید موکول شد، فاکتور بگیریم، امین حیایی بعد از عید هیچ کاری قبول نکرده است. از او فیلم های سینمایی "قلاده های طلا" و "قفس طلایی" این اواخر اکران شده و "فیتیله و ماه پیشونی" جواد هاشمی و "خودزنی" احمد کاوری را در نوبت اکران دارد.


5. امین تارخ

 

امین تارخ ( کات دوباره )

خیلی عجیب است که تارخ مدتی است بعد از عقد قرارداد، بی خیال پروژه ها می شود و انصرافش را اعلام می کند. او سریال "رویای گنجشک ها" به کارگردانی راما قویدل را رد کرد. سر پروژه "محمد (ص)" نرفت و حتی پروژه های سینمایی دیگر را هم به رغم بستن قرارداد بی خیال شد. او از نوروز امسال سر هیچ پروژه ای نرفته. البته به نظر می رسد این اتفاق، تصمیم شخصی او در این مورد است.


6. علی مصفا

 

علی مصفا ( کات دوباره )

درست است که او از ابتدای امسال تاکنون درگیر پروژه ای نبوده اما قرارداد او با اصغر فرهادی برای فیلم بعدی اش، به اندازه خیلی از پروژه ها می ارزد. مصفا این روزها فیلم "پله آخر" را در نوبت اکران دارد. فیلمی به کارگردانی و بازیگری خودش. هر چند شنیده می شود که در تک سکانسی در فیلم "برلین منفی هفت" هم یک بازی افتخاری کوتاه کرده است.


7. هنگامه قاضیانی

 

هنگامه قاضیانی ( کات دوباره )

برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن در جشنواره سی ام، از ابتدای امسال ترجیح داده پیشنهادهایش را رد کند و در پروژه ای حاضر نشود. فیلم "روزهای زندگی" او اکران شده. هر چند از او فیلم "میگرن" مانلی شاجی فرد در نوبت اکران است. او این روزها درگیر پروژه "زندگی مشترک آقای محمودی و بانو" به کارگردانی روح الله حجازی است که در آن با همتایش در "روزهای زندگی" همبازی است.


8. فرهاد اصلانی

 

فرهاد اصلانی

شاید جالب باشد بدانید دیگر بازیگر سیمرغی جشنواره سی ام هم از ابتدای امسال کاری نکرده است. او که گویا این اواخر درگیر بیماری مادرش بوده است، در شش ماه اول سال، کار جدیدی را نپذیرفته است. از او "پل چوبی"، "خرس" در نوبت اکران است. او قرار بود در سریال "یلدا" ساخته میرباقری بازی کند که آن را هم منتفی کرد.


9. محمدرضا گلزار

 

محمد رضا گلزار ( کات دوباره سینما با سعید روحی )

کسی از گلزار خبر ندارد؟! او تا اسفند سکانس هایش در سریال "ساخت ایران" را به پایان رساند و بعد از آن دیگر در هیچ پروژه ای حاضر نشد و به گذاشتن عکس هایی از خودش همراه با چهره های دیگر در صفحه شخصی اش در شبکه اجتماعی بسنده کرد. خیلی ها این بی کاری او را به ممنوع الفعالیت بودنش ربط می دهند.


10. بهرام رادان

 

بهرام رادان ( کات دوباره سینما با سعید روحی )

تکلیف رادان روشن است، اگر سر کارهای سینمایی نباشد، تلویزیون و شبکه نمایش خانگی و ... محلی از اعراب برایش ندارد. او از ابتدای امسال و بعد از انتشار آلبوم "روی دیگر" کوله بارش را بست و راهی کانادا شد و با هیچ پروژه سینمایی همکاری نکرد.

رادان جزو بازیگرهایی است که از نوروز سال 91 تا انتهای شش ماه اول سال ترجیح داد، کمی استراحت کند یا شاید به پیشنهادهایش با دقت بیشتری فکر کند. به زودی فیلم "پل چوبی" از او در سینماها به نمایش درمی آید که محصول سال 90 است. درباره آلبوم دوم او هم صحبت زیاد است.


11. هدیه تهرانی

 

هدیه تهرانی

هدیه تهرانی در صفحه‌ شخصی‌اش در یکی از شبکه‌های اجتماعی از شرایط ایجاد شده در بازیگری گله کرده است. تهرانی که یکی از اعضای تیم بازیگری مجموعه قلب یخی است، در حال حاضر فیلم "پل چوبی" را آماده اکران دارد که قرار بود اکران دوم عید فطر باشد.

او که به دلیل صدور چک بلامحل بابت حق‌الوکاله و هزینه دادرسی و پرداخت خسارت تاخیر و تادیه برای نمایشگاه عکس "آبان‌گان" به پرداخت مبلغ 463256270 ریال محکوم شده است گفت: با این وضعیتی که نسبت به او بوجود آمده دیگر برای سینمای ایران کاری انجام نخواهم داد چون تلاش، بی‌حاصل است و واقعا خسته شدم از این همه حذف و این همه سختی که بازیگران تحمل می‌کنند. تئاتر کار می‌کنیم، اجازه اجرا نداریم. فیلم بازی می‌کنیم اکران نمی‌شود. گالری عکس می‌گذاریم تا 10 سال بعد باید جواب پس بدهی. یقین داریم "قلب یخی" هم ... دیگر نمی‌دانم چی بگویم. متاسفم شدید.


12. لادن طباطبایی

 

لادن طباطبایی ( کات دوباره )

لادن طباطبایی بازیگر سینما و تلویزیون عشق به بازیگری و قرار نگرفتن در بازی پیشگی را دلیل کناره‌گیری‌اش از دنیای بازیگری دانست. طباطبایی گفت: از یک سال پیش تصمیم داشتم تا از دنیای بازیگری خداحافظی کنم که با پیشنهاد سریال "راز پنهان" این تصمیم قطعی شد و خواستم این آخرین بازی من باشد.

او افزود: دل نازک نیستم که با هر صحبتی عرصه را خالی کنم؛ اما ما زمانی خانواده بودیم؛ حالا سیاست‌گذاران ما هم اختلاف سلیقه‌ها را عمومی کردند و همه چیز با حاشیه همراه است. عاشق بازیگری هستم؛ اما فروشنده بازیگری نیستم. نقش‌هایم را به زور نمی‌گیرم، اما برای ایفای هر یک زحمات فراوان می‌کشم؛ اما متاسفانه وضعیت سینمای ما تغییر کرده و سال به سال پس‌رفت را می‌بینیم. لادن در پایان گفت: دیگر جلوی دوربین نمی‌روم و معتقدم بازیگر تا زمانی که ابزارش را دارد، باید بازی کند و اگر ابزار در اختیارش نیست از این عرصه خداحافظی کند بهتر است.


دیگران ...


بازیگران دیگری هم هستند که یا خبری ازشان نیست یا اینکه این روزها خیلی سرشان شلوغ نیست. از عزت الله انتظامی، محمد علی کشاورز و جمشید مشایخی که به علت درگیری یا بیماری در پروژه ای حاضر نشده اند که بگذریم ، بازیگران دیگری را هم می توانیم به این فهرست اضافه کنیم. از جمله : ایرج راد، حمید گودرزی، شهاب حسینی، مهناز افشار، کتایون ریاحی، رویا نونهالی، گوهر خیراندیش، گلاب آدینه، فاطمه معتمد آریا، افسانه بایگان، شیلا خداداد، پرستو صالحی، غزل‌ صارمی‌ ونسرین مقانلو از جمله این بازیگران سرشناس هستند که در حال حاضر بنظر می رسد عطای بازیگری را در این کشمکش تولید و اکران به لقایش بخشیده اند !


 

فلاش بکی به خداحافظی کتایون ریاحی از دنیای بازیگری سینما و تلویزیون


 

یادداشت خداحافظی كتایون ریاحی با سینما

کتایون ریاحی


کتایون ریاحی بازیگر سینما و تئاتر که در آخرین اثر خود در نقش زلیخا در سریال یوسف پیامبر(ع) به ایفای نقش پرداخته بود طی یادداشتی از عرصه هنر خداحافظی کرد و کناره گیری خود را از بازیگری برای مدتی نامعلوم اعلام کرد. آنچه در پی می آید متن این یادداشت است :

گاهی اوقات زندگی طوریه که آدم نون امروز را واسه شکم فرداش نمی خواد، اونوقته که رویاهای آدم به تعویق می افته.
گاهی اوقات آدم از سرنوشت، ‌رو دست خوبی می خوره،‌ که فکر می کنه داره تصمیم می گیره.
اونوقته که آدم ادعاهایی می کنه،‌ که تو رو دربایستی انجامش گیر می افته.
گاهی اوقات آدم از آرزوهاش جا می مونه.
گاهی اوقات آدم می خواد بازی کنه، ‌بازیگر می شه.
گاهی اوقات داره می خنده وقتی تو دلش خونه، گاهی گریه می کنه وقتی داره از زور خنده می میره.
گاهی اوقات شوخی شوخی همه چیز جدی می شه.
گاهی اوقات آدم وقتی زیاد می خواد کم می یاره، گاهی وقتی کم می یاره زیاد می خواد.
گاهی اوقات با ترس و لرز بر می گرده به پشت سرش نگاه کنه،‌ می بینه چه شجاعتی.
گاهی اوقات با شجاعت می تونه ترساشو نگاه کنه.
گاهی اوقات آدم به دنبال خوشبختی، ‌زندگی را گم می کنه، گاهی هم با انتظار زندگی را معنا می کنه.
گاهی اوقات آدم برای پیدا کردن یه گنج الکی،‌ گوهر خودشو گم می کنه،‌ گاهی هم گوهر حقیقت را پیدا می کنه.

گویا زمان برآورده شدن آرزوی من و پسرم فرا رسیده و لازم است که زائر سرزمین قصه، راهی شود. اینک که عازم سفرم، سفری به دیگر سوی زندگی،‌ بر خود لازم می دانم تا از دوستانم و استادانم که آنقدر به من نزدیک بودند که در من بودند، تشکر کنم؛ پروانه ماهان، زهرا عروس خوب پدر سالار، خانم بس، فاطمه ملاصدرا، فخرالزمان،‌ مهین مشرقی، تارا، ثریا اردلان .... و زلیخای عاشق. گر چه همه این عزیزانم عاشق بودند ولی عشق زلیخا خود یک معجزه بود.

این زنان و تنها دوستان نازنینم گاهی تشویقکی شدند و اگر تنبیه نشدند، خدا را شکر، ‌که البته باور نمی کنم بازیگر زنی در جهان باشد که شماتت، تحقیر و تنبیه نشود. اما همواره بزرگترین مشوقم مردم بودند با مهر آریائیشان و ایمان به خدا.

بسیار بسیار مفتخرم که در تمام طول زندگی بازیگری ام، تنها و تنها یک حامی داشتم و به قول جماعت سینمایی آنان که با کمان حلاجی پنبه ام را زدند، خواسته یا ناخواسته به دنبال چیزی بودند که سهم من ورای آن بود.

در طول بیش از دو دهه هرگز افتتاحیه و اختتامیه جشنواره فجر را ندیدم. کارت دعوت به دستم نرسید! و خلاصه به قول ولتر؛ ‌"خدایا مرا از شر دوستانم در امان بدار، خود با دشمنانم می دانم چه کنم!"

در مقطعی که سینما را جایگاهی شایسته برای خود نمی دیدم، تلویزیون پایگاهی شد تا مهرم را با مردم مهربان تقسیم کنم و باز به قول حافظ ؛‌ "کیمیای سعادت رفیق بود رفیق"،‌ رفقایی که همچنان هستند و من قدردانشان و آنان که رفتند خدا به همراهشان و اما این همه تنهایی،‌ برکت بود برای خلوت انس و این که ؛ "یدالله فوق ایدیهم"،‌ که ترجمه سینمایی آن می شود : براستی خدا بزرگ ترین کارگردان است.

آنچه می بایست از جادوی سینما و بازیگری بیاموزم،‌ آموختم تا شاید ره توشه ای برای نوشتن باشد و در پی تجلی معجزه عاشقانه زلیخا در زندگی ام. ‌اینک برآنم تا با اعجاز کلمات، ‌پیوندی دیگر با شما نه از جنس نقش آفرینی بلکه با آفرینش نقش داشته باشم. اراده امروز من برای نوشتن،‌ گویا مجالی برای بازیگری نخواهد گذاشت،‌ اما باید دید اراده خدا چه تقدیری برایم رقم خواهد زد. باشد که از این آزمون سربلند و دست پر بیرون آیم.

ریاحی در اولین کار سینمایی با فیلم سینمایی پاییزان در سال 1360 خود را به عرصه بازیگری و سینمای ایران معرفی کرد. کشتی آنجلیکا، آپارتمان شماره 13، شام آخر، بانوی من، تارا و تب توت فرنگی و دعوت از دیگر آثار مطرح این بازیگر توانای سینما و تلویزیون محسوب می شود.


 


 



[+] نوشته شده توسط سعید روحی در یک شنبه 28 / 7برچسب:پروژه های سینمایی,خسرو معصومی,سیزده 59,شورای صنفی نمایش و اکران,ژانر دفاع مقدس,ابراهیم حاتمی کیا, لیلا حاتمی, پسر چشم روشن سینما,خرده جنایت های زن و شوهری, در ساعت 7:38 | |
کاریکاتورهایی زیبا از بازیگران سینما و مجریان تلویزیون

لعیا زنگنه

 

اکبر عبدی

بهاره رهنما

جواد رضویان

مهناز افشار

مهران غفوریان

نرگس محمدی ( ستایش )

عادل فردوسی پور

هدیه تهرانی

داریوش فرضیایی ( عمو پورنگ )

شقایق فراهانی

مهران رجبی

( پارت دوم کاریکاتور هنرمندان سینما بزودی تقدیم علاقمندان میشود)

[+] نوشته شده توسط سعید روحی در یک شنبه 28 / 7برچسب:مهران رجبی, شقایق فراهانی,نرگس محمدی,جواد رضویان,عادل فردوسی پور,مهران غفوریان,مهناز افشار, در ساعت 7:37 | |
واکنش دکتر شجاعی نماینده مردم ساری در مجلس شورای اسلامی به تغییر مدیر شبکه سوم سیما

             دکتر سید رمضان شجاعی عضو شورای نظارت بر صداوسیما:

    دکتر شجاعی نماینده مردم ساری در مجلس شورای اسلامی ( کات دوباره سینما با سعید روحی )

           جابه جایی مدیران تلویزیون غیر معقول است

دکتر شجاعی نماینده خوب و محبوب مازندران در مجلس نهم با یادآوری افزایش تغییرات در سطح مدیران سیما طی یکسال گذشته با بیان این که سیاست‌های رئیس سازمان برتثبیت مدیریت‌ها برای انتخابات ریاست جمهوری است، گفت: زمان جابه جایی مدیران تلویزیون نبود.

آقای شجاعی که هشت سال به عنوان مدیرکل صدا و سیمای مرکز مازندران تجربه های فراوانی در زمینه مدیریت رسانه و پیوند آن با مردم دارد ، با اشراف بر رسانه ملی که در دایره تخصص اوست ، تودیع آقای پورمحمدی از شبکه سوم سیما را منطقی نمیداند . دکتر شجاعی که برای دومین دوره پیاپی به عنوان نماینده مردم ساری در مجلس حضور دارد چنین گفت :

 

دکتر شجاعی

 

 

 

سید رمضان شجاعی کیاسری در واکنش به تغییر مدیران سیما با بیان این که "علی اصغرپورمحمدی" مدت زمان زیادی مدیریت شبکه سه را برعهده داشت، گفت: زمان جابه جایی مدیران از جمله مدیریت شبکه سه نبود.

 

 


نماینده مردم ساری در مجلس شورای اسلامی، با بیان اینکه مدیریت طولانی پورمحمدی بر شبکه سه سیما یک حسن محسوب می‌شود، افزود: با توجه به حساسیت‌هایی که به دلیل انتخابات مهم ریاست جمهوری و شوراها در سال آتی وجود دارد، این جابه جایی هاغیرمنطقی به نظر می آید.

 



وی با بیان اینکه ممکن است یک منطق قوی‌تری پشت این اتفاق باشد، ادامه داد: مثلا پورمحمدی تلاش زیادی در راه‌اندازی و تثبیت موقعیت شبکه سه سیما داشت؛ وی شبکه سه را از یک نهال نورس تبدیل به یک درخت تنومند کرد.



سخنگوی فراکسیون اصولگرایان رهروان ولایت مجلس، با یادآوری نامه جمعی از هنرمندان در انتقاد از جابه جایی مدیریت شبکه سه، ادامه داد: از نظر جامعه هنری هم زمان مناسبی برای جابه جایی ها نبود، درعین حال وی در بین هنرمندان و اصحاب رسانه انسانی صاحب‌نظر و مورد احترام است .

 

 

 

 

 

.....پورمحمدی مدیر سابق شبکه سوم سیما
 

 


دکتر شجاعی کیاسری با یادآوری افزایش تغییرات مدیران سیما در یکسال گذشته با بیان این که سیاست‌های رئیس سازمان برتثبیت مدیریت‌ها برای انتخابات ریاست جمهوری است، گفت: این جابه جایی‌ها تاثیر مطلوب و قابل پسندی برخروجی سازمان نداشته است.

 



عضو کمیسیون فرهنگی مجلس هشتم، با بیان این که توقع است با جابه جایی مدیران شبکه حداقل برنامه‌های سازمان تغییر پیدا کرده و کیفیت بهتری داشته باشند، گفت: این درحالی است که بعد از هر جابه جایی بسیاری از برنامه‌های سازمان به مراتب ضعیف‌تر شده است؛ این وضعیت نشان از این دارد که باید در جابه جایی مدیران رسانه‌ای ،تخصص و تعهد در نظر گرفته شود.

 



در جدیدترین جابه جایی انجام شده در مجموعه مدیریتی صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، علی اصغر پور محمدی بعد از ۸ سال ریاست بر شبکه ۳ سیما کنار گذاشته شد که این تغییر مورد اعتراض جمعی از هنرمندان و مسوولین قرار گرفت.

 

 

 

(سعید روحی ، کات دوباره)

[+] نوشته شده توسط سعید روحی در چهار شنبه 24 / 7برچسب:دکتر شجاعی,زمان جابه جایی,برنامه های سازمان به مراتب ضعیف تر شده است,سخنگوی فراکسیون اصولگرایان,تغییر مدیران سیما, در ساعت 5:25 | |
آقای ضرغامی ، پورمحمدی بماند ( بیانیه بیش از یکصد سینماگر به رئیس صداوسیما)

 
پورمحمدی کات دوباره سینما با سعید روحی

 

تودیع بی‌هنگام مدیری که اعتماد اصحاب و کارگزاران هنر را با خود دارد همه ما را دچار اندوه و یأس کرده است/ رسانه ملی را از توانایی پورمحمدی محروم نکنید.


بیانیه‌ی هنرمندان و برنامه سازان مطرح تلویزیون خطاب به ضرغامی در حمایت از مدیر سابق شبکه سه سیما

 

 

درپی برکناری علی اصغر پورمحمدی از مدیریت شبکه سه سیما، گروهی از هنرمندان و برنامه سازان مطرح سینما و تلویزیون با امضای بیانیه ای خطاب به عزت الله ضرغامی رئیس سازمان صدا و سیما، از وی خواستند با کنار گذاشتن پورمحمدی از مدیریت شبکه سه مخالفت کرده و رسانه ملی را از توانایی های وی محروم نکند.


متن کامل نامه هنرمندان و برنامه سازان تلویزیون خطاب به ضرغامی به شرح زیر است:

 

 

 


 
عزت الله ضرغامی

بسمه تعالی

من لم یشکر المخلوق، لم یشکر الخالق

جناب آقای سید عزت الله ضرغامی

ریاست محترم سازمان صداوسیما

سلام علیکم؛

در شرایطی که این همه هجمه فرهنگی و در زمانه‌ای که جنگ نرم اولین و اصلی‌ترین سلاح ویرانگر دشمن است بر باور مردم سرزمین مقدس ما و در این شرایط سخت که اتحاد و همدلی برای مقابله با انواع تهاجم‌های طراحی شده فرهنگی، سیاسی و اقتصادی اساس ماندگاری و پیروزی ماست، تودیع بی‌هنگام مدیریت دلسوزی که رسانه را می‌شناسد و اعتماد اصحاب و کارگزاران هنر را با خود دارد همه ما را دچار اندوه و یأس کرده است.

از شما که شناختتان از یاران صدیق انقلاب و تشخیصتان از توانایی مدیران رسانه ملی بی‌گفت‌وگو و بی‌نظیر است درخواست داریم تا اجازه رفتن را به مدیری که در این عرصه، بی‌همتاست ندهید و رسانه ملی را از توانایی جناب آقای دکتر علی اصغر پورمحمدی محروم نکنید.

 


امضاکنندگان: داود میرباقری، سیدضیاء‌الدین دری، سیروس مقدم، کمال تبریزی، حسن فتحی، بهروز افخمی، همایون اسعدیان، داریوش فرهنگ، احمد امینی، مهران مدیری، فریدون جیرانی، پرویز شیخ‌طادی، محمود فلاح، سعید سلطانی، امین تارخ، داریوش ارجمند، علیرضا طالب‌زاده، بیژن میرباقری، محمدرضا آهنج، مسعود کرامتی، رضا عطاران، امیر جعفری، حسین سهیلی‌زاده، سعید نعمت‌ا...، محمد حسین لطیفی، مازیار میری، جلیل سامان، مسعود بهبهانی‌نیا، جواد افشار، جواد مزدآبادی، پوریا پورسرخ، پیمان قاسم‌خانی، سعید آقاخانی، حمید لولایی، دانیال حکیمی، امرا... احمدجو، جابر قاسمعلی، محراب قاسم‌خانی، سروش صحت، بهنام تشکر، هومن برق‌نورد، رامبد جوان، مصطفی کیایی، علیرضا افخمی، سعید جلالی، علیرضا کاظمی‌پور، حسن میرباقری، مهرانه مهین‌ترابی، منصور سهراب‌پور، دکتر محمدرضا شجاعی، مجید صالحی، شهاب اکبری، سیداحمد کاشانچی، محسن چگینی، علی مسعودی، علیرضا قاسمخان، فاطمه گودرزی، خشایار الوند، لعیا زنگنه، مریم کاویانی، الهام غفوری، مهران مهام، آرمان زرین‌کوب، سحر دولتشاهی ، امیرعباس پیام، مهراوه شریفی‌نیا، محمدرضا شفیعی، ایرج محمدی، علی لهراسبی، علی خودسیانی، سپند امیرسلیمانی،کمند امیرسلیمانی، اسماعیل عفیفه، مجید مولایی، سعید شاهسواری، مهدی گلستانه، آناهیتا جواهرچی، امیر نوری، همایون ایزد‌پناه، احمد ساعتچیان، شقایق دهقان، بهاره رهنما، منوچهر هادی، شهرام شاه‌حسینی، گلاره عباسی، سیدمجید موسویان، مسعود شاه‌محمدی، پژمان بازغی، بیژن بنفشه‌خواه‌، حمید‌رضا شیروانیان، سیاوش خیرآبی، حامد کمیلی، آرش مجیدی، عباس غزالی، لیندا کیانی، عطا عمرانی، کامران تفتی، سیامک صرافت، مجید مولایی، سعید سعدی، علیرضا بذرافشان، بهاره افشاری، سام درخشانی، داود هاشمی، سیدامیر پروین‌حسینی، مهدی پاکدل، بهنوش طباطبایی، فتحعلی اویسی، مهدی سلطانی، یوسف تیموری، بهنوش بختیاری، عباس جمشیدی.

 

 


 

اما مانند همیشه نه این نامه ها و نه نظرات و پیشنهادات سازنده نمیتواند تغییری در حکم و فرمان مدیر بوجود آورد و پس از دو روز تودیع و معارفه برگزار شد.

    پورمحمدی ریاست سابق شبکه 3

                     مراسم تودیع و معارفه مدیریت شبکه سوم سیما برگزارشد
 

همزمان با نامه‌ای که هنرمندان در راستای حمایت از علی اصغر پورمحمدی خطاب به ضرغامی نوشتند، در آیینی با حضور معاون سیما، مدیر جدید شبکه سه سیما معرفی شد. در این آیین که مدیران شبکه‌های سیما نیز حضور داشتند مجید زین‌العابدین به‌عنوان مدیر جدید شبکه سه سیما معرفی و از تلاش‌های علی‌اصغر پورمحمدی مدیر سابق این شبکه قدردانی شد. براساس حکم دیگر دارابی، پورمحمدی به‌عنوان مشاور عالی معاون سیما برگزیده شد. معاون سیما، زین‌العابدین را نیز مدیر جوان و با انگیزه توصیف و ابراز امیدواری کرد مدیر جدید شبکه سه، با همراهی همه مدیران حوزه سیما آثار ارزنده ارائه کند و بر افتخارات شبکه بیفزاید و شبکه سه سیما را جذاب‌تر و دیدنی‌تر کند.

 

مدیر سابق شبکه سه سیما در این آیین با سپاس از حسن نظر و اعتماد رئیس رسانه ملی و معاون وی در امور سیما و همراهی‌های مدیران شبکه‌های سیما، در دوران تصدی مدیریت شبکه سه سیما، از تلاش‌های صادقانه و همراهی‌های مجدانه مدیران و همکارانش در شبکه سه سیما، قدردانی کرد و از معاون سیما و مسئولان مربوط خواست همچون گذشته از مدیران و دست‌اندرکاران شبکه سه و تولیدات تلویزیونی آنها حمایت کنند تا این شبکه به سوی آینده بهتر پیش رود. وی یادآور شد که سیاست شبکه سه تاکنون همراهی با مخاطب و جلب توجه او به شبکه بوده است. مدیر جدید شبکه سه سیما نیز گفت: با کمک و راهنمایی‌های معاون سیما و مدیران ارشد این معاونت و تلاش مدیران و برنامه‌سازان شبکه سه، این، شبکه جذاب، دیدنی تر و پرمخاطب‌تر خواهد شد. مجید زین‌العابدین قبل از این، قائم‌مقامی شبکه سه سیما را برعهده داشته و نیز مسئولیت‌های متعددی ازجمله مدیریت طرح و برنامه شبکه سه، سرپرستی گروه معارف این شبکه، سرپرست گروه اجتماعی شبکه خبر و دبیری شورای راهبردی شبکه سه سیما را در کارنامه رسانه‌ای خود دارد. وی تحصیل‌کرده مقطع کارشناسی ارشد علوم سیاسی است.

       به چنین مدیرانی در تلویزیون نیاز داریم

سیروس مقدم یکی از امضا‌کنندگان این نامه با ابراز تأسف نسبت به رفتن علی اصغر پورمحمدی از مدیریت شبکه سه سیما، خاطرنشان کرد: خبر را که شنیدم بشخصه بسیار متأسف و شوکه شدم. این کارگردان که سریال‌های «رستگاران»، «ریحانه‌»، «نرگس‌» و... را در دوران مدیریت علی اصغر پورمحمدی کارگردانی کرده است، در گفت‌وگو با ایسنا خاطرنشان کرد: سریال «رستگاران» در اوج اتفاقات سال 88در زمان مدیریت آقای پورمحمدی ساخته شد. همچنین سریال نرگس را در زمان مدیریت ایشان ساختیم که نخستین ملودرام 90قسمتی شبانه بود؛ ضمن اینکه کارهای دیگری را نیز در خدمت ایشان بودم. سیروس مقدم درباره‌ علی‌اصغر پورمحمدی گفت: حسن مدیریت، شجاعت و درایت و استفاده از هنرمندان حرفه‌ای وبه کارگیری سیاست‌های درست در نهایت خروجی‌ای را ایجاد می‌کرد که به نفع تلویزیون و نظام بوده است و باعث می‌شد شبکه‌های گرم و پربیننده و جذاب داشته باشیم و جوانانی که احتیاج به برنامه‌های داخلی دارند، چه در حوزه ورزشی و چه در حوزه سریال، برنامه‌های سرگرمی و میزگرد، پای تلویزیون خودمان بنشینند.

       سیروس مقدم

 

درست‌ترین رسالت شبکه‌های تلویزیونی همین است و چنین مدیرانی باید مورد حمایت ما هنرمندان قرار بگیرند. او با اشاره به همکاری‌های اخیرش با شبکه اول سیما، خاطرنشان کرد: طی سال‌های اخیر با شبکه سه سیما همکاری نداشتم اما همواره این شبکه را به‌عنوان رقیب شرافتمند و جذاب در کنار شبکه‌های دیگر می‌دیدم که در آن سعی شده با تولید کارهای جذاب، مخاطب را پای تلویزیون نگه دارد. این کارگردان سپس به برنامه‌های پرمخاطب شبکه سه سیما در دوران مدیریت علی‌اصغر پورمحمدی اشاره کرد و افزود: حیف است برنامه به‌روزی مثل «90» به شکل و شمایل دیگری بیفتد یا تعطیل شود؛ این اتفاق باعث می‌شود که تلویزیون ما بخش عمده‌ای از مخاطبان جوانش را از دست بدهد. برای خود من به‌عنوان کسی که سال‌هاست برای تلویزیون کار می‌کنم و هیچ شبکه‌ای برایم فرق نمی‌کند و تلویزیون را یکپارچه متعلق به مردم می‌دانم، معتقدم که هر چقدر شبکه‌های ما قدرتمندتر حرکت کنند به نفع نظام و صداوسیماست و آقای پورمحمدی در تحقق این امر موفق بودند. کارگردان سریال‌های «تا ثریا»، «زیرهشت»، «دیوار»، «پایتخت»، نرگس و ریحانه در ادامه به ویژگی‌های شخصیتی و مدیریتی علی اصغر پورمحمدی اشاره کرد و گفت: آقای پورمحمدی مدیر موفق و صریحی بود که در بسیاری از موارد خیلی بی‌پرده و تند اشکالات مرا یادآور می‌شد و در مواقعی که لازم بود مرا تشویق می‌کرد و بموقع از سریال‌هایی که به نفع تلویزیون و نظام بود، حمایت می‌کرد.

او گفت: به چنین مدیرانی در تلویزیون نیاز داریم و وقتی خبر رفتن ایشان را از شبکه سه سیما شنیدم، با اینکه مدت دو ـ سه سال است با شبکه سه سیما کار نمی‌کنم، اما وظیفه خود می‌دانستم در این خصوص اظهارنظر کنم. این کارگردان تلویزیون در پایان گفت: من به‌عنوان یک عضو از خانواده بزرگ تلویزیون که جزء کوچکی از آن محسوب می‌شوم، با احساس همدردی و دلسوزی این حرف‌ها را می‌زنم و هم‌اکنون هم به‌عنوان جزء کوچکی از شبکه اول سیما، در تدارک ساخت سریال «پایتخت» هستم.

                                              ضرغامی به پورمحمدی نامه نوشت

                   ضرغامی ریاست رسانه ملی

سید عزت‌الله ضرغامی (رئیس سازمان صداو سیما) در نامه‌ای از خدمات علی اصغر پورمحمدی (مدیر سابق شبکه سوم سیما) قدردانی کرد. در متن نامه ضرغامی آمده: «اینک که فرصت متفاوتی برای خدمت شما در رسانه ملی فراهم شده است، لازم می‌دانم از زحمات ارزشمند شما در مدت مدیریت شبکه سوم سیما تشکر کنم. خدمات جنابعالی کم نظیر است و ماندگار. بدون تردید در تاریخ مبارزه و جنگ نرم ملت سرافراز ایران با استکبار، اقدامات فراوان و مؤثر شما سهم قابل توجهی را به‌خود اختصاص داده است. امیدوارم در فرصت جدید، ماموریت‌های محوله را به خوبی و با انگیزه مضاعف مدیریت و پیگیری کنید.»

 

[+] نوشته شده توسط سعید روحی در چهار شنبه 24 / 7برچسب:تاریخ مبارزه و جنگ نرم,پایتخت,نرگس و ریحانه,شجاعت و درایت, سیروس مقدم,تودیع بی هنگام, در ساعت 5:22 | |
هدیه تهرانی هم رفت ، خداحافظ شوکران

  هدیه تهرانی ( کات دوباره سینما با سعید روحی )

   خداحافظی  هدیه تهرانی ،  کتایون ریاحی ، مریم      امیرجلالی  و  سایر   بازیگران زن   از سینما

 

«هدیه تهرانی از سینما خداحافظی کرد»؛ اين خبر چندروز پیش در خبرگزاري‌ها منتشر شد تا به اين نتيجه برسيم كه سرعت افزايش خداحافظي بازيگران از سينما هر روز در حال افزايش است. تهراني در صفحه‌ شخصی‌اش در یکی از شبکه‌های اجتماعی از شرایط ایجاد شده در بازیگری گله کرده است. تهرانی که یکی از اعضای تیم بازیگری مجموعه قلب یخی است به دلیل صدور چک بلامحل بابت حق‌الوکاله و هزینه دادرسی و پرداخت خسارت تاخیر و تادیه برای نمایشگاه عکس «آبان‌گان» به پرداخت مبلغ ۴۶۳۲۵۶۲۷۰ ریال محکوم شده است.

..     هدیه تهرانی

او در اين‌باره گفته: «با این وضعیتی که به وجود آمده دیگر برای سینمای ایران کاری انجام نخواهم داد چون تلاش، بی‌حاصل است و واقعا خسته شدم از این همه حذف و این همه سختی که بازیگران تحمل می‌کنند. تئاتر کار می‌کنیم، اجازه اجرا نداریم. فیلم بازی می‌کنیم اکران نمی‌شود. گالری عکس می‌گذاریم تا ۱۰ سال بعد باید جواب پس بدهی.

                    هدیه تهرانی و کات دوباره سینما با سعید روحی

شايد اين اتفاق براي اهالي سينما خيلي مهم باشد اما به نظر نمي‌رسد كه براي افرادي غير از سينمايي‌ها اهميت چنداني داشته باشد! به فاصله حدود دو ماه پيش از اين اتفاق، «لادن طباطبايي» هم از اين دنيا خداحافظي كرد. آن‌هم به خاطر يادداشتي كه پس از پخش سري دوم شام ايراني در يكي از روزنامه‌هاي دولتي منتشر شد.

              لادن طباطبایی ( کات دوباره سینما با سعید روحی )

در اين يادداشت آمده بود كه «جناب بیرنگ قصد داشته با ساخت «شام ایرانی» فقط و فقط تجمل و ثروتی که در زندگی بازیگرانی درجه سوم مانند لادن طباطبایی و سحر زکریا وجود دارد را به مخاطبان عرضه کند.» بعد از انتشار اين يادداشت لادن طباطبايي هم يادداشتي در باني فيلم منتشر كرد و در آن اعلام كرد كه براي هميشه از بازيگري خداحافظي مي‌كند.

           لادن طباطبایی

 

تيرماه امسال هم شايعه كناره‌گيري پرويز پرستويي از بازيگري هم در رسانه‌ها منتشر شد كه بعدا توسط خود پرستويي تكذيب شد و گفت: «به بازيگري تعصب دارم و به اين راحتي از آن كناره‌گيري نمي‌كنم.»

..........      پرویز پرستویی ( کات دوباره سینما با سعید روحی )

بازیگر دیگری که زمزمه و شایعه خداحافظی اش با سینما در محافل سینمایی شنیده میشد امین حیایی بود.

...         امین حیایی و اندیشه خداحافظی از دنیای بازیگری

حيايي درباره كناره‌گيري‌اش گفته بود: «خود من تصميم گرفتم كنار بروم تا تهيه‌كنندگان به اين فكر نكنند كه امين‌حيايي هست و فيلم هم مي‌فروشد. آنها بايد بدانند استعدادهاي زيادي پشت در سينما هستند كه بايد به آنها فرصت داد و از آنها استفاده كرد.

          مهناز افشار ( کات دوباره سینما با سعید روحی )

مهناز افشار، سوپراستار زن سينما هم در سال گذشته در گفت‌وگو با مجله 24 گفته بود: «من الان در سن 34سالگی دارم به این فکر می کنم که یک کارنامه خوب و پربار داشته باشم و بگویم خداحافظ. خیلی دغدغه فیلم‌های بعدی را هم ندارم.» و با اين جمله در آن مصاحبه همه به اين نتيجه رسيدند كه افشار هم مي‌خواهد به زودي از بازيگري خداحافظي كند.

                     ....مهناز افشار ( کات دوباره سینما با سعید روحی )

                مریم امیر جلالی

تابستان امسال هم مريم اميرجلالي گفته بود براي هميشه از دنياي بازيگري خداحافظي مي‌كند و وارد دنياي موسيقي مي‌شود: «چون تصمیم گرفتم از سینما و تلویزیون به طور کلی خداحافظی کنم بنابر این وارد حرفه اصلی خودم موسیقی و آواز شدم و دوست دارم این کار را که علاقه اصلی‌ام است ادامه دهم.» او حتي بعد از اين خبر هم كنسرت برگزار كرد.

                    کتایون ریاحی ( کات دوباره سینما با سعید روحی )

قبل از همه اينها، كتايون رياحي اولين كسي بود كه به دلايلي كه چندان مشخص نبود براي هميشه از بازيگري خداحافظي كرد. او در خرداد سال 88 به خاطر تنگ‌نظري‌ها براي هميشه بازيگري را كنار گذاشت. خداحافظي بازيگران همچنان ادامه دارد.

[+] نوشته شده توسط سعید روحی در چهار شنبه 24 / 7برچسب:خداحافظی هدیه تهرانی,قلب یخی,فیلم بازی میکنیم اکران نمی شود,لادن طباطبایی,شام ایرانی, پرویز پرستویی, در ساعت 5:2 | |
( من و مه و برف و سرما ) و ( اجاق و بخاری و چای و گرما) در عکسهای تله فیلم سینمایی
.. فیلم سینمایی من و مه کارگردان سعید روحی
 
 
فیلم سینمایی (من و مه) در سال 1382 با همراهی پیشکسوتان فیلم و تئاتر استان مازندران و شهرستانهای نوشهر و چالوس و همینطور یاری جمعی از جوانان عاشق ، صادق و با انگیزه عرصه هنر ساخته شد.
لوکیشن اصلی فیلم ، ارتفاعات جاده کندوان چالوس و روستای زیبا و دیدنی (ناتر) بود. روستایی بکر و چشم نواز که هم در تابستان و هم در زمستان منبعی عظیم و دست نخورده برای شکار و ثبت تصاویر رویایی و لحضات تکرار نشدنی طبیعت است. تصویربرداری این تله فیلم سینمایی از آذرماه 1382 آغاز و در چند مرحله ادامه یافت که در نهایت 21 بهمن همان سال در شهر مرزن آباد به اتمام رسید.
 
فیلم سینمایی من و مه 2
 
سرمای بیش از حد هوا در زمستان ، برف و بوران و بسته شدن راه روستا در طول مدت تصویربرداری ، از مشکلات گروه سازنده فیلم بود . اما مشارکت و همکاری و همیاری اهالی روستای ناتر در سخت ترین شرایط جوی ، پشتوانه ای محکم و دلگرمی توصیف نشدنی برای همه اعضای گروه بود . پس از گذشت 9 سال از ساخته شدن این فیلم بلند سینمایی و حضور در جشنواره ها و کسب جوایز در بخشهای مختلف ، نگاهی به عکسهای صحنه و پشت صحنه فیلم (من و مه ) خالی از لطف نیست.
 
.فیلم سینمایی من و مه ( کات دوباره سینما با سعید روحی )

به پیشنهاد دوست و برادر خوبم ( بابک شمس ) پس از انتشار عکسهای فیلم داستانی خاطره در کات دوباره ، که مورد استقبال و توجه هنرمندان و هنردوستان قرار گرفت ، امروز عکسهای تله فیلم سینمایی ( من و مه ) را برای شما به نمایش میگذاریم ، امید آنکه مورد توجه قرار گیرد . لطفا پس از دیدن عکسها در بخش بیان نظرات ، ما را از افکارتان راجع به این صفحه و سایر صفحات و مطالب درج شده در کات دوباره ، آگاه سازید.

با تشکر و سپاس ( سعید روحی )
 
پشت صحنه فیلم سینمایی من و مه
 
سوزان جلال وند در تصویری از فیلم من و مه
 
و باز هم سوزان جلال وند در نقش دختر یک آزاده مجروح از جنگ
 
حسین میرآقایی و لاله طاولی جلوی دوربین صحنه ای از فیلم سینمایی من و مه
 
گروه فیلمبرداری فیلم سینمایی من و مه در برف و سرما
 
حسین میرآقایی در صحنه ای از فیلم من و مه
 
سعید روحی پشت دوربین و حسین توسلی تصویربردار فیلم کنار او پلان آماده برداشت را چک میکنند
 
علیرضا خطیبی و هوشنگ رضایی دو تن از بازیگران اصلی فیلم سینمایی من و مه جلوی دوربین
 
گروه فیلمبرداری فیلم سینمایی من و مه در شرایط  نا مساعد جوی در تدارک صحنه ای از فیلم هستند ( ورودی روستای ناتر )
 
سعید روحی نویسنده و کارگردان فیلم سینمایی من و مه
 
حسین میر آقایی بازیگر نقش اول فیلم هنگام بازی در پلانی از من و مه
 
لاله فخر طاولی در نقش همسر آزاده ای که سالها مفقودالاثر بوده و حالا به میهن باز گشته است
 
منتخبی از عکسهای صحنه و پشت صحنه تله فیلم سینمایی ( من و مه ) در ادامه مطلب .
لطفا کلیک کنید ، ببینید و از عکسها و حال و هوای آن برای ما بنویسید.

ادامه مطلب
[+] نوشته شده توسط سعید روحی در جمعه 19 / 7برچسب:فیلم سینمایی, من و مه,خاطره در کات دوباره,عکسهای صحنه و پشت صحنه,شهر مرزن آباد, ارتفاعات جاده کندوان چالوس, در ساعت 1:8 | |
توجه توجه : بهترین و سریعترین آنتی ویروس جهان برای نابودی همه نوع ویروس هنری ( ورژن 2)

با سلام و درود به همه دست اندرکاران و علاقمندان هنر

 

 

همانطور که هفته قبل آنتی ویروس قوی ، فعال و تخریب کننده ویروسهای هنری را به شما معرفی کرده بودم ، قول دادم هر هفته با آپدیت جدید این آنتی ویروس کارآمد ، در خدمت شما باشم .

آنتی ویروس جدید و فوق سرعت برای از بین بردن ویروسهای هنری

از هفته گذشته و پس از درج مطالبی در ارتباط با هنرمندان خوب و جوان استان مازندران ( میثم زندی و بابک شمس ) و معرفی دوباره آنها و فعالییتشان در عرصه هنر ، سیل پیامهای گل و بلبل و شکوفه برایم ارسال شد . نداشتن نام و نشان و حتی رد پایی از فرستنده ها ، آنتی ویروس هوشمند مان را فعال ساخت و پس از جستجو های فراوان توانست این ویروسهای مزاحم را شناسایی و در غل و زنجیر قرار دهد . اگر یادتان باشد یکی از موارد به موقع عمل کردن آنتی ویروس جدیدمان ، فعالییت هنرمندان و هنرجویان ذکر کردیم . هر نوع تلاشی ، اعم از نوشتن ،ساختن ،نقد ، تمرین ، یادگیری و حتی تشویق و تمجید بجا و حمایت از اهالی این عرصه. و دیدیم که آنتی ویروس با معرفتمان به خوبی آنچه را که به حافظه سپرده بود اجرا کرد.

تازه ترین آنتی ویروس هنری ( کات دوباره سینما با سعید روحی )

را در حال حاضر تمامی ویروسهای به دام افتاده ، تبدیل به قالبی برای کفش هنرمندان عاشق و صادق شدند تا در کف پا قرار گرفتن آنها بتواند ، گوشه ای از غرور و سرکشی همیشگی شان را شکسته و پس از مدتی اصلاح ، و به شکل انسان ، ( مشروط به اینکه ) از تمامی تفکرات مسموم و شیطانی خود فارغ شوند بازگردند .

آنتی ویروس هنر در کفش هنرمندان ( کات دوباره سینما با سعید روحی )

نتیجه اینکه این ویروسها با هر نوع فعالییتی از سوی هنرمندان ، خود را ظاهر ساخته تا شاید تنشی ، تخریبی و حرکتی بر علیه فعالییتهای هنری انجام دهند و این همان چیزی است که آنتی ویروس ما میخواهد . مجهز به قیچی تیز هنر برای نا اهلان و سنگ اندازان ،تا در اندک زمان ممکن دمار از روزگارشان در آورد.

آنتی ویروس استثنایی برای ویروسهای مزاحم و مخرب در هنر

یک نکته: این اولین تصاویر گرفته شده از ویروس های مزاحم و مخرب هنریست که تقدیم شما میشود . در عکسها دو تن از متهمان اصلی ( ببخشید ، ویروسهای اصلی ) را مشاهده میکنید ، یکی از آن دو ویروس تپل تری نسبت به دیگری است . به نظر شما آشنا نیست؟در ادامه مطلب با دقت بیشتری عکسها را ببینید.

(منتظر آپدیت بعدی باشید)

برای دیدن مابقی عکسهای این ویروسهای مزاحم هنری روی ادامه مطلب کلیک کنید


ادامه مطلب
[+] نوشته شده توسط سعید روحی در دو شنبه 15 / 7برچسب:بهترین قوی ترین آنتی ویروس جهان,گل و بلبل و شکوفه,ویروسهای به دام افتاده, غرور و سرکشی همیشگی,قیچی تیز هنر برای نااهلان و سنگ اندازان, اولین تصویر گرفته شده از ویروس ها, در ساعت 23:48 | |
انتقاد تند و بی پرده رضا رشیدپور از عزت الله ضرغامی ( ریاست رسانه ملی)
رضا رشید پور ( کات دوباره سینما با سعید روحی )

 

انتقاد تند رضا رشیدپور از عزت ا.. ضرغامی

رضا رشیدپور مجری سابق صداوسیما که کارهای موفقی چون «شب شیشه‌ای» و «مثلث شیشه‌ای» را در کارنامه خود دارد؛ پس از ممنوع‌التصویری در تلویزیون، در شبکه ماهواره‌ای ایرانیان برنامه اجرا کرد که چندی بعد به دلایل نامعلومی پخش این شبکه متوقف شد. رشیدپور در تازه‌ترین ابتکار خود ویدیوهایی را در خانه ضبط می‌کند و از طریق اینترنت آن‌ها را در اختیار مردم می‌گذارد. در یکی از تازه‌ترین ویدیو‌ها که متن آن توسط سایت «کافه سینما» منتشر شده، رشیدپور به انتقاد از سیاست‌های عزت ا.. ضرغامی رییس سازمان صداوسیما پرداخته است.


رضا رشیدپور ( کات دوباره سینما با سعید روحی )

رشیدپور در ابتدای این ویدیو و بصورت زیرنویس، خود را با عنوان «مهندس رضا رشیدپور....... بیکار» معرفی می‌کند. او در ابتدا تاکید می‌کند که این ویدیو را در تهران ضبط می‌کند و تحت هیچ شرایطی هم کشور خود را ترک نخواهد کرد. سپس وی با انتقاد از برنامه‌های صداوسیما در خصوص مقابله با ماهواره، رو به ریاست صداوسیما عنوان می‌کند:

رضا رشیدپور ( کات دوباره سینما با سعید روحی )


«آقای ضرغامی شما را که نمی‌شود پیدا کرد و به من بیکار هم که وقت نمی‌دهید تا با شما صحبت کنم. آقای ضرغامی کار فرهنگی ایجابی است نه سلبی. شما کدام برنامه جذاب در صداوسیما را ساختید که مردم ماهواره نبینند. شما چقدر نیروهای درجه یک رسانه را مممنوع التصویر کرده‌اید که نتوانند بیایند در تلویزیون برنامه اجرا کنند. طوری که مردم صدای محمود شهریاری، فرزاد حسنی، احسان علیخانی، محمدرضا شهیدی‌فر، محمد صالح علا و.. را نشنوند.

رضا رشیدپور و انتقاد از عزت الله ضرغامی ( کات دوباره سینما با سعید روحی )


آقای ضرغامی شما مدام دارید شبکه افتتاح می‌کنید. آیا می‌دانید خیلی از از این شبکه‌ها بیننده‌هایش از تعداد کارمندان آن شبکه کمتر است؟ از خانواده خود بپرسید شبکه بازار را می‌شناسند؟ این شبکه چند بیننده دارد؟ آقای ضرغامی؛ آیا در این کشور محمود شهریاری خطرناک‌تر است یا سریال «حریمِ سلطان» که به ایرانیان توهین می‌کند ولی مردم دارند نگاه می‌کنند. چرا مردم را از رسانه‌ خودی محروم می‌کنید و بعد می‌روید آنتن ماهواره‌اش را جمع می‌کنید که مبادا برنامه جای دیگر را ببنید. پس مردم چکار کنند؟»

رضا رشیدپور cutdobaresinama ba saeed roohi

[+] نوشته شده توسط سعید روحی در دو شنبه 15 / 7برچسب:رضا رشیدپور,محمود شهریاری خطرناک تر است,کار فرهنگی ایجابی است نه سلبی,,چقدر نیروهای درجه یک رسانه را ممنوع التصویر کرده اید ,محمد صالح علا,کافه سینما,شب شیشه ای, در ساعت 22:13 | |
خبر فوری : پس زدن کبد دریافتی ، رضا داوود نژاد بازیگر خوب سینما را بار دیگر روانه بیمارستان کرد

رضا داوودنژاد ( کات دوباره سینما با سعید روحی )

 

متاسفانه لحضاتی قبل با خبر شدم که ( رضا داوودنژاد ) بازیگر خوب و همیشه خندان سینما و تلویزیون که بر اثر نارسایی کبد چند ماه در بستری بیماری بوده و به تازگی دوره نقاهت را پشت سر میگذاشت ، بار دیگر در بیمارستان نیازی شیراز بستری شد .

هفته گذشته ، اولین گفتگوی صمیمانه رضا و همسرش ( غزل بدیعی ) خواهر عسل بدیعی بازیگر سینما انجام شد . هفته نامه وزین و بسیار حرفه ای ( زندگی ایده آل ) با مدیریت دوست عزیز و مهربانم ( محمد رضا حسینیان ) گفتگویی که پس از بهبود و شرایط نسبتا ایده آل رضا، از آشنایی تا ازدواج و سینما و بیماری که وارد زندگیشان شده بود گفتند . بنده هم نییت بر این داشتم تا در کنار مصاحبه رضا و همسرش ، مصاحبه ای هم با دوست خوبم (محمدرضا داوودنژاد )و مادربزرگ رضا ( احترام السادات حبیبیان ) یا بقول خود رضا و اهل خانواده ( مامان اتی )و همینطور (علیرضا داوودنژاد) کارگردان خوب و بدعت گذار سینمای ایران و سایر اعضای خانواده او داشته باشم تا پس از سالها مصاحبه ای همانند گفتگو در ارتباط با فیلم سینمایی ( مصائب شیرین ) را تکرار کنم . خانواده ای خوشبخت ، خندان و صمیمی که در سخت ترین شرایط هم ، با توکل به خدا و در کنار یکدیگر ماندن سربلند به عافییت میرسند و چه انتخاب شایسته ای داشت علیرضا داوودنژاد ( مصائب شیرین ) . در آن فیلم هم همین اعضای خانواده و چند تن از دوستان نقش آفرینی کردند . فیلم نبود ، خود زندگی بود ، جاری و روان با همه فراز و نشیب هایش . اولین حضور رضا داوود نژاد بعنوان بازیگر اصلی . قبل از آن در سن شش سالگی نقش پسر بچه فیلم ( بی پناه ) را بازی کرد که فرزند فریماه فرجامی و مصطفی طاری بود و گریان به دنبال مادر. مصائب شیرین اولین حضور جدی او مقابل دوربین سینما بود. بازی زیبا و روانش توانست خیلی زود او را در کنار هنرمندان با سابقه و حرفه ای جای دهد . پس از آن فیلمها و سریالهای زیادی با بازی رضا دیدیم . سینما برای او همانند پدر و دیگر اعضای فامیل هم حرفه بود و هم زندگی ، اما برای حرفه ای تر شدن ظاهرا تقدیر بر این بود که باز هم آرتیست اول ( مصائب شیرین شود ).

رضا داوودنژاد ( کات دوباره سینما با سعید روحی )

با اینکه خودم در طول هفته گذشته مشغول ضبط برنامه بودم، اما گوش به زنگ آمدن اعضای خانواده داوودنژاد به شمال نیز بودم . هنگامی که از جلوی همان خانه ،که لوکیشن اصلی آن فیلم و دیگر فیلمهای علیرضا داوودنژاد بود رد میشدم فلاش بک به آن فیلم و پایان خوشش که رسیدن دو دلداده به یکدیگر بود دلگرمم میکرد .

چند روزی سپری شد و متاسفانه آنها هم به دلایل مختلف نتوانستند خود را به منزل و محفل همیشگی و پر از صفا و صمیمیت مادر در (متل قو) برسانند . دوست داشتم این گفتگو با همه اعضای خانواده داوود نژاد در ارتباط با رضا و سلامتی و سینمایش ، شکل میگرفت تا بسان اکثر گفتگو های کلیشه ای معمول ، به چند پرسش و پاسخ تکراری ختم نشود .

رضا داوود نژاد و بستری شدن دوباره در بیمارستان

متاسفانه دقایقی قبل ، شنیدن خبر ، بستری مجددش و راهی بیمارستان شدنش ، همه چیز را تحت الشعاع خود قرار داد . در این شرایط ویژه ، تنها توقع ،از شما مردم خوب و هنردوست ، دعای خیر برای سلامتی هرچه سریعتر ( رضا داوودنژاد ) این بازیگر جوان و مهربان سینمای ایران است . انشا الله بلافاصله پس از بازگشت و احیای سلامتی کامل ،گفتگوی ویژه ای با او و خانواده داوودنژاد خواهیم داشت که بدون شک برای شما مردم هنردوست شیرین و جذاب خواهد بود .

با تشکر و سپاس ،سعید روحی

 

[+] نوشته شده توسط سعید روحی در دو شنبه 15 / 7برچسب:رضا داوودنژاد,عسل بدیعی,غزل بدیعی, بازیگر جوان و مهربان سینمای ایران,هنرمندان و هنردوستان, مصائب شیرین, علیرضا داوودنژاد,محمدرضا داوودنژاد,محمدرضا حسینیان, فریماه فرجامی, مصطفی طاری, آرتیست اول, در ساعت 22:11 | |
صفر بیک تفنگت را پر کن ، دشمن پشت کوههای بلند است (بهروز قربان مسروری هم رفت )

بهروز مسروری

 

باز هم تاسف برای از دست دادن یکی دیگر از فرزندان پر افتخار کشور و خطه سرسبز شمال و شهرستان رامسر . هنرمند توانا و پیشکسوت در عرصه تئاتر ، رادیو ، سینما و تلویزیون زنده یاد ( بهروز قربان مسروری ) جمعه شب گذشته بر اثر نارسایی ریه در بيمارستان پيامبران تهران درگذشت .

مراسم خاکسپاری زنده یاد بهروز مسرور

مسروری سالها در تئاتر چه در شهرستان و چه در پايتخت ، یکی از بهترینها بود و فعالییت شبانه روزی اش در عرصه هنر ،گواهی ایست بر این مطالب . او هميشه از صحنه و نمايش با تکریم و احترام سخن ميگفت . مسروری يکي از اولين مدرسان تئاتر در شمال کشور بود .

دختر سر بر پیکر پدر برای آخرین بار با او درد و دل میکند

زنده ياد بهروز قربان مسروري پيش از انقلاب و در دهه پنجاه به عنوان استاد در مدارس و کانونهاي پرورش فکري کودکان و نوجوانان ، علاقمندان بازيگري و کارگرداني را آموزش داده و بطور جدي و با انگیزه خاصي این هنر را به سایرین انتقال میداد .

بهروز مسروری ( کات دوباره سینما )

دوستان و پيشکسوتان تئاتر چالوس و نوشهر هم ، از توانايي و آموزش مسروري بي بهره نبودند . هنرمنداني همچون ( محمود اميني ، يعقوب اميني ، مجيد شاهپوري ، خسرو بکان ، نعمت الله آهي ، محمد رضا قلی پور ) و ساير دوستان با سابقه در تئاتر منطقه که در حال حاضر مشغول به فعالییت هستند از او نیز آموختند . این هنرمندان از زنده یاد مسروری خاطرات بسیار بیاد دارند اما بارزترین ویژگی او را ، دانش ، شخصييت ،معرفت و افتادگی و ارائه داشته هايش به جوانان و نوجوانان شهرستان میدانستند.

مراسم تشییع زنده یاد بهروز مسروری

بهروز مسروری با محرومييت بيگانه نبود و با سختي هاي فراوان به آن مدارج علمي و اجرايي رسيده بود ، معضلی که بیشتر جوانان علاقمند به هنر ، خصوصا بازیگری ، برای رسیدن به تهران و حضور در صف بهترینها و حرفه ای شدن ،همواره با آن دست و پنجه نرم میکنند و تعداد انگشت شماری ،پیروز از این دوئل نابرابر ،پا به دنیای آرزوهایشان میگذارند.

مسرور یکی از همان تعداد اندک بود که از ناملایمات و سختی ها نهراسید ، مشکلات را به جان خرید و با همت و اراده و عشقی که داشت ،به آرمان و آرزویش رسید. او هیچگاه در مقابل سایر هنردوستان و هنرجویان ،فخر فروشی نکرد ، سد راه دیگران نشد ، حسد و خود بزرگ بيني که متاسفانه امروزه در عده ای از دانشجويان (مدرک گرفته بي عمل ) به چشم ميخورد ، به خود راه نداد . نتايج همه زحمات ، مطالعات و تحقیقات خود را صادقانه در اختیار همگان قرار میداد . حتي نمايشهاي خارجي که با صرف هزينه شخصي به مترجم ، در اختيار میگرفت ، بدون چشمداشتي در اختيار شاگردانش قرار ميداد و ميگفت :

بهروز مسروری و کات دوباره سینما

هزاران برابر پولي که به مترجم بابت ترجمه اين متن داده ام در آینده دریافت میکنم . او اعتقاد داشت ،با بروي صحنه رفتن هر نمايش گامهاي جدي به سمت اشائه ( هنر تئاتر ) که ريشه عميق در تاريخ ما دارد برداشته ميشود ، و وقتي تئاتر فراگير شود ، فرهنگ ، شعر و ادب در جامعه رواج پيدا ميکند و در آن جامعه هنر و هنرمند در صدر نشينند و قدر بينند، که نهايت آمال و آرزوی من و بزرگان من است .

انوشیروان ارجمند ، آتش تقی پور و محمد فیلی در مراسم تشعییع زنده یاد مسروری ( کات دوباره سینما با سعید روحی )

 

زنده ياد مسروري پس از انقلاب دامنه فعالييتهايش را به سمت راديو ، تلويزيون و سينما گسترش داد و چند شخصييت ماندگار با بازي او در ذهن مخاطب نقش بسته است . يکي از آن شخصييتها ( صفر بيک ) پيرمرد جنگجو در سريال پر بيننده ( روزي روزگاري ) بود که مورد توجه و استقبال بينندگان قرار گرفت . در فيلم سينمايي ( پرده آخر ) به کارگرداني واروز کريم مسيحي ، نقش پاسبان دوره رضاخان را به زيبايي بازي کرد . با اينکه در آن فيلم چند سکانس بيشتر بازي نداشت ، اما همه لحظات ، مسروري جلوي دوربين ، با تمام توان ، به ايفاي نقش ميپرداخت و جزئيياتي را حتي در بازي بدون کلام از خود نشان ميداد که در هنگام تماشاي فيلم در سينما با خنده تماشاچيان میتوانستید پي به توانايي و ظرافتي که او به نقش داده ببرید.

بهروز مسروري همانند بسياري از بازيگران ديگر سينما و تلويزيون ، دوستان خوب و پيشکسوت بنده ( محمد عمراني ،بيوک ميرزايي ، سلمان خطي ، رحمان باقريان ،) و... در فواصل اجراي تئاتر و ضبط سريال و فيلم ، مشغول بازيگري در راديو و اجراي نمايشهاي خارجي و داخلي ميشد . در رادیو هم بر اين عقيده بود که ميتوانيم نمايشهايي که امکان بروي صحنه بردن آنها ، به دلیل حجم ، دکور و پرسوناژهای فراوان سخت و يا غيرممکن است را در استودیوی راديو ، با ارائه صدا و احساس ، که بي شباهت به صحنه و نمايش نيست به اجرا درآوریم . هم خود شاداب از خلق اثري تازه شویم و هم رضايت شنونده هاي بسياری که راديو و نمايشها را سالیان سال همراهي ميکنند به دست آوریم .

بهروز مسروری ( کات دوباره سینما با سعید روحی )

در پنج سال گذشته زنده ياد مسروري در چند تله تئاتر و سه سريال به ايفاي نقش پرداخت که همگي از مجموعه هاي موفق شبکه هاي سيما بودند که مورد اقبال عمومی هم قرار گرفتند . سريال ( تفنگ سرپر ) سريال ( آشپزباشي ) و سريال ( پشت کوههاي بلند ) که به تازگي پخش آن از شبکه سوم سيما به پايان رسيد .

بهروز مسروری و کات دوباره سینما با سعید روحی

(زنده یاد مسروري) ماهها از بيماري ريه رنج ميبرد و اکثر ايام هفته را در کلينيک و مطب و بيمارستان ميگذراند . دوستان نزديکش ميگفتند بيماري امانش را بريده بود ، ديگر قادر نبود مثل گذشته پشت ميکروفون راديو رفته و باز هم نقش بي جاني را از متن و کاغذ جدا کرده و جاني به او ببخشد و جاودانه اش کند . کم کم بيماري اش شدت گرفت و جسمش را ناتوان ساخت اما روحش مانند همیشه سرشار از عاطفه و عشق به مردم سرزمینش بود . در نهايت هفته گذشته پس از ماهها دست و پنجه با بیماری ، جان به هنرمند يکتا تسليم کرد . روحش شاد و ياد و خاطره اش هميشه جاويد باد .

( سعيد روحي ، کات دوباره سينما )

برای دیدن همه عکسهای مراسم خاکسپاری (زنده یاد مسروری ) به ادامه مطلب مراجعه کنید.

 


ادامه مطلب
[+] نوشته شده توسط سعید روحی در دو شنبه 15 / 7برچسب:بهروز قربان مسروری,کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان,یعقوب امینی,خسرو بکان, نعمت الله آهی, مجید شاهپوری,دانشجویان مدرک گرفته بی عمل, تاریخ و تمدن ما,واروژ کریم مسیحی, در ساعت 22:8 | |
جدیدترین سوتی آزاده نامداری خارج از استودیو

 

آزاده نامداری مجری تلویزیون ( کات دوباره سینما با سعید روحی ) 

 

آزاده نامداری چند سالی ایست که در تلویزیون اجرای  برنامه های مختلفی  را به عهده داشت .  آخرین تصویر پخش شده از او ، برنامه زنده ( غیرمنتظره ) از شبکه دوم سیما بود . او همواره سعی میکرد متفاوت باشد ، اما متاسفانه راهش را بلد نبود . اتفاقات ریز و درشتی در برنامه های او رخ میداد که نه تنها محبوبیتی برای او به همراه نداشت ، بلکه انتقادات برنامه سازان و بینندگان را هم به دنبال داشت . از شکستن میز و صندلی گرفته و افتادن پرژکتورها و زدن حرفهای حاشیه ای که هیچ سنخیتی با سوژه برنامه  و مهمانانش نداشت. حوادثی که شاید هر چند  سال  برای یک مجری یا تهیه کننده برنامه زنده  در رسانه رخ دهد. اما او که میخواست خیلی زود به جرگه مجریان درجه یک ، که هم توانا و هم  محبوب  مردم  بودند و هستند  بپیوندد ، مجریان توانایی همانند ( زنده یاد منوچهر نوذری ،زنده یاد کمال الحق سلامی ، محمد صالح علاء ، دکتر فرزاد جمشیدی و...  همینطور در راستای برنامه های زنده و پر هیجان و پر بیننده  ،مجریان خوب و طنازی همچون حسین رفیعی ،فرزاد حسنی ،سید محمد حسینی ، عادل فردوسی پور و دیگر چهره های محبوب و دوست داشتنی سیما ، مطرح شود .

آزاده نامداری و گفتگوی خیالی با داریوش مهرجویی

ایشان نییت داشت نامدار بودنش را تثبیت کند ، حال به هر قیمتی که شده . هر ماه بلایای طبیعی و مصنوعی سر از برنامه و استودیوی او در می آوردند. تا جایی که بعضی از همکارانش میگفتند ، چند تایی از این غیرمنتظره ها از پیش تعیین شده و منتظره بود تا مردم ببینند و دهان به دهان نقل کنند و سرکار خانم نامداری تبدیل به مجری متفاوتی از سایرین باشد . تازه ترین دسته گل این خانم مجری که جدیدا ، بنا به دلایلی کم کار شده و برنامه خاصی برای اجرا ندارد ، نقل قولی کذب در ارتباط با استاد ( داریوش مهرجویی ) کارگردان مولف سینمای ایران است . یک گفتگوی خیالی ، یک فیلم خیالی و یک جواب رد خیالی از طرف ایشان به استاد ،  استاد تصویر سازی و داستان نویسی و صور خیال در سینما، داریوش مهرجویی .

 داریوش مهرجویی ( کات دوباره سینما با سعید روحی)

استاد که فیلم تازه اکران شده اش ( نارنجی پوش ) همانند سایر آثار او ، هم در جشنواره ها و هم در گیشه موفق و سرآمد بوده است، این بار خود سوژه این خانم مجری شدند و  ایشان  به هدف خود که همانا  ،چند روزی تیتر  شدن در فضای مطبوعاتی و  اینترنتی   کشور  بود  رسیدند . اما  همیشه   اوضاع بر وفق مراد نیست  . رضا درمیشیان دستیار و مجری طرح چند فیلم  استاد  مهرجویی  از جمله     ( نارنجی پوش ) پاسخی در خور توجه به 

            (  داستان سازی خانم نامداری دادند )

   حامد بهداد در نارنجی پوش

ماجرا از اين قرار است كه ( آزاده نامداري )در مصاحبه‌اي كه هفته گذشته با «تماشا» داشت در پاسخ به سوالی  مربوط به پیشنهادهای  بازیگری  که تا بحال به او شده ، عنوان كرد : از داريوش  مهرجويي  کارگردان مطرح  سینما  هم ، در کنار  کارگردان های  معتبر  دیگر ، پيشنهاد  بازي در  فیلم سینمایی  «نارنجي ‌پوش » را داشته ام  كه در نهايت پس از فکر کردن  و  مشورت  با دوستان  آن  را  نپذیرفتم .

گروه فیلمبرداری نارنجی پوش

 جمله دقیق نامداری در این گفت و گو این بود: «آقای مهرجویی هم مانند سایر کارگردانان درجه یک سینما  برای بازی در فیلم سینمایی «نارنجی پوش» از من دعوت به کار کردند . کاراکتری که برایم در نظر گرفته بودند ، نقش یک مجری تلویزیونی بود که جای کار  بسیاری  هم  داشت .  خلاصه ، رفتیم و صحبت کردیم ولی در نهایت این فیلم و این پیشنهاد را هم مانند پیشنهادات دیگر نپذیرفتم و  بازی نکردم.  اين مصاحبه‌ كه خوراك خبري خيلي از سايت‌ها شده  و بسیاری از اهالی سینما را ناراحت و عصبانی کرده بود ، بلاخره بی پاسخ نماند و واكنش رضا درميشيان، مجري طرح و دستيار داريوش مهرجويي را در پي داشت. او جوابيه‌اي را در اين باب در اختيار ما گذاشت.

     ( سعید روحی )

 حامد بهداد در تصویری دیگر از فیلم نارنجی پوش

رضا درمیشیان گفت :

«روال گزينش بازيگر توسط آقاي مهرجويي بدين ترتيب است كه ايشان عكس هنرمنداني را كه فكر مي كنند به نقش‌هاي موردنظرشان نزديك است مي‌بينند و در مرحله بعد اگر با توجه به عكس به اين نتيجه رسيدند كه آن بازيگر به درد نقش مي‌خورد جلسه‌اي حضوري با او مي‌گذارند. درباره خانم آزاده نامداري که این همه داستان سرایی کردند و در خیال نوشتند و گفتند و ساختند  هم  ،ماجرا از اين قرار بود كه  ، ما مي‌خواستيم براي يكي از نقش‌هاي فرعي (نقش خبرنگار همراه طنازطباطبايي) از كسي استفاده كنيم كه سابقه فعاليت در واحدمركزي خبر  را داشته باشد تا با کاراکتر یک مجری و گوینده خبر آشنایی داشته باشد .  به عنوان مثال حتي از عليرضا حائري(خبرنگار برنامه هفت) هم استفاده كرديم.  عکس چند مجری و گوینده دیگر شبکه های تلویزیونی را هم به استاد نشان دادیم ، در نهايت عكس خانم آزاده نامداري را هم مانند سایرین به آقاي مهرجويي نشان داديم كه ايشان در همان مرحله نخست و با نگاه چند ثانیه ای  ايشان را رد كردند. 

استاد داریوش مهرجویی

  خيلي براي من به عنوان مجري طرح و دستيار داريوش مهرجويي  و سایر همکاران استاد جالب است كه خانم نامداري كجا  و چه تاریخی با آقاي مهرجويي جلسه گذاشتند آن همه حرف زدند و در رابطه با کار نظر دادند و نظر گرفتند  كه ما بي‌خبريم؟

 فكر مي كنم ايشان نارنجي‌پوش و آقای مهرجویی را با  با پروژه و کارگردان  ديگري اشتباه گرفتند،  مطمئنا ایشان  آقاي مهرجويي را نمي‌شناسند. اين هتك حرمت‌ها آنهم به یکی از بهترینهای سینمای ایران  اصلا درست نيست . اتفاقي كه چندي ایست باب شده و هركسي براي مطرح كردن خودش  و سر زبان افتادن براحتی به پیشکسوتان و زحمت کشان و متفکران سینما میتازد ، از آنها انتقاد میکند ، عملکرد و فعالییت یک عمر تلاش و خون دل خوردنهای آنان را به سخره میگیرد و تحریف واقعییات میکند .يا بحث فساد در سينما را پيش مي كشند يا ادعا مي كند كه از يك كارگردان شاخص پيشنهاد بازي داشته و رد کرده است و یا هیچ کس و هیچ چیزی در گذشته وجود نداشت تا ما رسیدیم . خواهش میکنم اگر برای آن همه اثر فرهنگی ارزشی قائل نیستید لااقل حرمت سن و سال و موی سپیدشان را داشته باشید.

( رضا درمیشیان )

حامد بهداد و لیلا حاتمی در نارنجی پوش

[+] نوشته شده توسط سعید روحی در سه شنبه 9 / 7برچسب:آزاده نامداری, غیرمنتظره,دکتر فرزاد جمشیدی,حسین رفیعی, بلایای طبیعی و مصنوعی, استاد داریوش مهرجویی, کارگردان مولف سینمای ایران, صور خیال در سینما, در ساعت 5:2 | |
پیشنهاد ویژه اصغر فرهادی به جواد شمقدری


 
 

 

اصغر فرهادی ( کات دوباره سینما با سعید روحی )
 
 
 
 اصغر فرهادی  کارگردان مطرح سینمای ایران  با انتشار متني از مسئولان  به خصوص مدیران سینمایی ،خواسته که  برای پایات دادن به کشمکشها و بلاتکلیفی سینماگران ،انحلال خانه سینما را به رای بگذارند.
 
متن نامه اصغر فرهادی کارگردان مطرح ایران در جهان و تنها ایرانی برنده جایزه اسکار  به معاونت سینمایی وزارت ارشاد را بخوانید
اصغر فرهادی و نامه به شمقدری
 
آقاي شمقدري
من قصد رمزگشايي و نيت‌خواني از تصميم شما به انحلال خانه سينما را ندارم، اما اگر اين تصميم را بر اين مبنا اتخاذ كرده‌ايد كه اكثريت اهل سينما و اعضاي صنوف همسو و هم‌نظر با راي و روش شمايند و تنها معدودي به دلايل پيدا و پنهان ساز مخالف مي‌نوازند،
 
جواد شمقدری
 
 پيشنهاد مي‌دهم تصميم انحلال خانه سينما را در ميان چندهزار عضو آن به راي بگذاريد. مي‌توان روزي را مشخص كرد و گروهي را از دو سوي موضوع اختلاف براي نظارت بر روند و شمارش آرا برگزيد و اين تصميم را به سادگي به راي گذاشت. بديهي‌ است اگر اكثريت اعضاي اين خانواده راي به انحلال و تعطيلي روند فعلي خانه سينما دادند هيچ‌كس به هيچ بهانه‌اي تا ابد حق اعتراض به شما را نخواهد داشت و اگر اكثريت راي به ابطال اين حكم دادند طبيعي است شما به احترام استقلال صنوف و همه اعضاي اين خانواده تصميم خود را لغو كنيد. اگر باور داريد كه اكثريت اهل سينما موافق راي و تصميم شما هستند، ترديدي در پذيرفتن اين پيشنهاد به خود راه نخواهيد داد و با انجام آن، خود را از بار سنگين مسووليت تعطيلي اين خانه نجات مي‌دهيد. »


 

با سپاس ، اصغر فرهادی

[+] نوشته شده توسط سعید روحی در شنبه 6 / 7برچسب:انحلال خانه سینما, پیشنهاد ویژه اصغر فرهادی,برنده جایزه اسکار, رمزگشایی و نیت خوانی, در ساعت 17:42 | |
من بهرامم ، بیضایی ، فرزند ایران ، هنوز هستم ( یادی از استاد ، غریبه ای بزرگ )

استاد بهرام بیضایی 

 

       آخرین بار مصاحبه استاد  (بهرام بیضایی ) را در شبکه ای  غیر  از شبکه ملی یا همان رسانه ملی   دیدم . هرچند کمتر شاهد پخش صدا یا تصویر استاد از شبکه های داخلی بودیم  و  به ندیدن چهره ماندگار او از سیمای کشور عادت داشتیم و انتظارش را هم نمیکشیدیم . 

 خالق ( عمو سیبیلو)  شیاطین  و  حاسدان  را  قبل  از  انقلاب  به ( رگبار)  بست   و در  نگاه  شوم ( کلاغ)   همچون  (غریبه ای در مه ) به   گوشه ای   دنج  و خلوت  سالها  پناه  برد  و   از  ( چهار صندوقش ) قلم را بیرون کشید  ( مجلس نامه ها ) نوشت و برگهای زرین هنر نمایش را زینتی دوباره بخشید .

 ( پهلوان اکبر شد و نمرد ) تا اینکه برای ( مرگ یزدگرد ) او را به کمک آسیابان فرستادند .  او آمد اما  همچون  ( باشو غریبه ای کوچک )  که در شمال  سرسبز و رویایی ، در  جوار دریا و باران و گندمزار  ، همصدا با   ( نایی جان  ) ،  قصه پر غصه خویش را زمزمه کرد و دلتنگ مسافری که هرگز ندیده است بود .  انتظار و چشم براهی   امانش را بریده بود  و طاقت را از او گرفت .  او گامها را  لرزان  اما امیدوار  بر این خاک تفتیده می نهاد ،به امید فردایی بهتر که قرار بود بیاید  ، اما امید هم خود را به قسمت و تقدیر سپرد و نیامد و او را با هزاران آرزوی برآورده نشده تنها گذاشت.

سوسن تسلیمی در باشو غریبه کوچک

 گفته بود وقت رفتن است و  میروم  ، اما باور نکردیم  ، با خود گفتیم  کارهای ناتمام بسیار دارد ( شاید وقتی دیگر ) برود  اما  نه  حالا  . تا  اینکه   بلاخره  ( روز واقعه ) سر رسید و او ندای مظلومییت (حسین ابن علی)  را در  حنجره  مرد  نصرانی  فریاد  زد . 

 ( آیا کسی هست مرا یاری کند ؟) او  آموخت از مولایش اگر دین  ندارید  آزاده  باشید ، اما  گویی  صدای  حق  در هیچ  برهه ای از تاریخ به  درستی  شنیده  نمیشود .  مدام  گفت  و  خواند  و  نوشت .  و با هر قلم ، و با هر اثر ، میکشت و تارو مار میکرد .

استاد بیضایی ( کات دوباره سینما با سعید روحی )

 اما  استاد   از   این  همه  ( سگ کشی )   و  ویروس کشی،  خسته  و  کلافه  شده  بود  با  ( مسافران )  و  همراهان صادقش   ( وقتی همه خواب بودیم )  آرام   و   بی صدا  رفت ....

مژده شمسایی همسر استاد بیضایی در کنار ایشان هنگام فیلمبرداری فیلم سگ کشی

 سفری که بلیط بازگشتش رزرو نشده است ، چون هیچکس حتی خود او تاریخ بازگشتش را نمیداند . استاد رفت و قارچهای سمی و دلقکهای عنوان بدست که نقش بسزایی در خروج او از کشور را ایفا میکردند ، حال با متون و نمایشنامه ها و فیلمنامه های او پز میدهند و با آرغ های روشنفکرانه سمت استادی را در نبود بزرگانی چون او به خود سنجاق کرده اند و یدک میکشند .

 حالا دیگر در بین ما نیست ، او هم مانند امیر نادری ، سهراب شهید ثالث و بسیار هنرمندان و فرهیختگان این دیار ، به سفری ناخواسته  رفت .خسته  از ویروسهای بیکار و بی مقدار و عافیت طلب ، که ادعا را به جای ادب برگردن آویختند و در صحرای نادانی و جهالت   دست و پا زنان میخورند و می چرند و  گه گاه نعره ای از روی شکم سیری سر میدهند .

 

استاد بهرام بیضایی و اصغر رفیعی جم پشت صحنه وقتی همه خواب بودیم

 مصاحبه استاد را دیدم و بغضی فروخورده از سالهای دربدری ، کلافگی و شاگردی باز هم به سراغم آمد . سالهایی که به دنبال اساتید گرانقدری همانند بهرام بیضایی ، مسعود کیمیائی ، علی حاتمی و اساتید دیگر میدویدیم تا در سایه سارشان بیاموزیم و با جان و دل به کار ببندیم . اما جنگ بود و عدم امکانات ، نه این همه آموزشگاه بود ودفتر و کلاس و شاپ های فراوان ، ونه اینترنت و فیس بوک و ایمیل و توئیتر . تنها موئسسه تدریس برای علاقمندان سینما مجتمع باغ فردوس بود که بسیاری از سینماگران حال حاضر  از محضر اساتید تکرار نشدنی با جان و دل آموختند و  فارغ التحصیل دانایی و هنر  شدند نه تئوری و حرف . 

استاد بهرام بیضایی در حال راهنمایی مژده شمسایی در صحنه ای از فیلم سگ کشی ( کات دوباره سینما با سعید روحی )

 

 جنگ تمام شد اساتید آمدند ، کلاسها و موئسسات آموزشی با هر فرم و شکل و سلیقه ای براه افتاد ، چند صباحی همه چیز به همان خوبی که انتظارش را داشتیم پیش رفت اما ، اما  امان از دست ویروسهای مزاحم و مخرب که در گوشه ای پنهان میشدند و  مانند همین حالا که جرات و شهامت عرض اندام ، حتی نوشتن نام خود را هم ندارند و هر روز دائیه هنر و هنرمندی سر میدهند ، با انتقاد ، شایع پراکنی ،مانع و سنگ اندازی ،  استاد را خسته و خسته تر کردند . او با دشمنی میجنگید که دیده نمیشد . دغل دوستانی که در عین همراهی از هیچ کوششی برای متوقف کردن اودریغ نکردند تا اینکه...

استاد بهرام بیضایی ( کات دوباره سینما با کات دوباره )

  بله ، استاد رفت و  آه و حسرت و   افسوس برای شاگردان و دوستدارانش    همچنان در دل و جان  باقی ماند  . چشم براه آمدنت میمانیم و به این امید که دگر بار سینمای ایران انعکاس نگاه بی بدیلت را بر پرده نقره ای به تماشا بنشیند.                         

                      (سعید روحی ، کات دوباره سینما )

 استاد بهرام بیضایی ( کات دوباره سینما با سعید روحی )

            

  استاد با همان مهربانی همیشگی و کلام شیوایش ، آرام و با اعتماد به نفس کامل  ، دقایقی با ایرانیان و  فارسی زبانان داخل و خارج از کشور    صحبت کردند  .  استاد گفت :  من بهرامم ، بهرام بیضایی ، به بهانه چاپ کتاب جدیدم در ایران میخواهم چند کلمه ای با شما درد و دل کنم . سالها انتظار برای چاپ این کتاب در شرایطی که ایران بودم میسر نشد و حالا من اینجا و کتابم بدون من به سامان رسید .ایشان  چند تشکر ویژه داشتند از دوستان و یارانش که در غیاب او بار به ثمر نشاندن آخرین کتابش را به دوش کشیدند. در پایان با نگاهی مستقیم به لنز دوربین  چنین گفتند : من در ایران به واسطه بد خواهان و کرسی نشینان هر ده سال یک فیلم ساخته ام ، آنهم با هزاران مانع و مشکل ، گویی همه دغدغه و نگرانی  آنها که فقط حرف زدن را ، آنهم بطور بسیار ناشیانه  آموخته اند و مرد میدان  نبودند و نیستند من و  آثارم بود .

استاد بیضایی ( کات دوباره سینما با سعید روحی

از نوشتنم ، فیلم ساختنم ، اجرای تئاترم ، مقاله و نمایشنامه هایم و حتی مصاحبه هایم وحشت داشتند . تا آنجا که در توان داشتم ماندم و مبارزه کردم ، اما ظاهرا در این زورآزمایی  نابرابر ، قوت و قدرت  کنارگودنشینان از من بیشتر بود . این سومین باری ایست که کوله بار سفر را برای مدت نامعلومی بسته ام و فرسنگها دورتر از میهنم به شما می اندیشم . سپاس از همه شما ایرانیان .من هنوز هم  نفس میکشم به عشق فرد فرد آنهایی که از ایران و ایرانی میگویند و مینویسند . من هنوز هستم . فرزند ایران، بهرام بیضایی.

 استاد بهرام بیضایی و همسرش مژده شمسایی

 



يادداشت دیگری   از سوي خانم لاهيجي که مسوولییت نشر آثارشان در ایران را به عهده دارند ، در اختيار ما قرار گرفت. بخش مياني اين متن نوشته اي خانم لاهيجي ایست و بخش پاياني آن  پيام  استاد بيضايي به علاقه مندان كارهايش در ايران.

متني كه خانم لاهيجي در اختيار ما گذاشتند چنين است: «روز پانهادنش را به اين جهان شادباش گفتم. با شاخه اي گل كه نشان از جايش در بين ما باشد. گفتم پيامي براي دوستدارانت بده. پيامي بده هر چند كوتاه براي آن همه دوستدارانت كه از نبودنت غمگين اند و آرزوي ديدار دوباره ات را دارند.»
 
گفت: «پيامم بوي غربت خواهد داد و شادشان نخواهد كرد. سپاس من هميشه براي همه آنها كه دوستم دارند و چه آنها كه نه. اما به راستي در اين غربت زاد روزم را بايد جشن بگيرم يا براي عمري كه به سرعت باد مي رود غمگين باشم كه غربت است و من با نفس خاك زنده ام.» گفتم: «با اين همه خواندنش اميد را زنده مي كند كه تو را در ميان خود خواهند ديد.»

اما پيام بيضايي براي علاقه مندان آثارش :

از شما مي پُرسَم،كه اِمروز به جهان مي آييد،فردا چه پيشِ روي شماست؟ آيا ما را تكرار مي كنيد؟ بر جاده هاي تَنگ سراشيب و خسته به تلخي، جاي ديگران را مي سپريد؟ آيا از شما يكي ، يا همه، بن بَست را مي بينيد و زمان را كه مي گُذَرد؟ آيا به پُشتِ سر مي نگَريد؟ به رَهِ سخت آمده و ميان بُري مي يابيد؟ ما خويش را نمي بخشيم، ما درجازَدِگان، ما قربانيانِ خُوديم، امّا آيا فردا روزِ بهتري است؟ از شما مي پُرسَم، كه اِمروز به جهان مي آييد!

استاد بهرام بیضایی ( کات دوباره سینما با سعید روحی )

بهرام بيضايي براي علاقه مندان به سينما و تئاتر آنقدر آشناست كه شايد تكراري باشد بگوييم كه متولد پنجم دي 1317 است و نويسنده نمايشنامه هاي بزرگي چون آرش، اژدهاك، كارنامه بندار بيدخش، سلطان مار، شب هزار و يكم و... . كارگردان به يادماندني ترين فيلم هاي سينماي ايران چون رگبار، چريكه تارا، مرگ يزدگرد، باشو غريبه كوچك، شايد وقتي ديگر، مسافران و سگ كشي است.
 
او در دهه 40 با نوشتن نمايشنامه هايي متعدد و پژوهش هايي كه در عرصه نمايش ايراني داشت، توانست دريچه بزرگي را به سمت تئاتر ايران بگشايد. در يك كلام حضور بهرام بيضايي در عرصه هنرهاي نمايشي ايران يك ضرورت تاريخي بود و دوره و جرياني را آغاز كرد كه تا پيش از آن كساني ديگر مقدماتش را فراهم آورده بودند. در اين سال ها بيضايي بيشتر تمركزش را روي نوشتن و اجراي آثارش گذاشت.

در سال‌هایی که بیضایی از صحنه به دور ماند و مجال فیلمسازی را نداشت، به نوشتن نمایشنامه و فیلمنامه و پژوهش مشغول بود که برخی از آنان توسط انتشارات روشنگران و مطالعات زنان منتشر شده‌اند.

وی همچنین در سال‌های پس از انقلاب فرهنگی اجازهٔ تدریس در دانشگاه را ندارد.
 

 (گزیده ای از جوایز استاد در بخش سینما)


جشنوارهٔ فیلم فجر

1. برندهٔ مجسمهٔ سپاس بهترین فیلمنامه (رگبار) [ دورهٔ ۵ جشنوارهٔ سپاس (مسابقه)] (۱۳۵۱)
2. نامزد لوح زرین بهترین تدوین جشنواره فیلم فجر (شاید وقتی دیگر...) (۱۳۶۶)
3. نامزد سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی (مسافران) (۱۳۷۰)
4. برنده سیمرغ بلورین جایزهٔ ویژهٔ هیات داوران (مسافران) (۱۳۷۰)
5. نامزد سیمرغ بلورین بهترین تدوین (مسافران) (۱۳۷۰)
6. نامزد سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه (روز واقعه) (۱۳۷۳)
7. برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه (سگ‌کشی) (۱۳۷۹)
8. نامزد سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی (سگ‌کشی) (۱۳۷۹)
9. نامزد سیمرغ بلورین بهترین فیلم (سگ‌کشی) (۱۳۷۹)
10. برنده سیمرغ بلورین بهترین تدوین برای فیلم وقتی همه خوابیم (۱۳۸۷)
11. نامزد سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی (وقتی همه خوابیم) (۱۳۸۷)

 

 


 

 


 

 به    بهانه   مصاحبه    استاد   (  بهرام  بیضایی  )  و درد و دلهای ایشان که مانند همیشه آموختنی های بسیار برایمان  به همراه داشت  ، در  نخستین  بخش  ( فلاش   بک   در    کات دوباره )   به سراغ  فیلم  زیبا  و  ماندگار   (غریبه و  مه ) یکی از شاهکارهای استاد بهرام بیضایی رفتیم تا با مرور بخشهایی از این اثر جاودانه دوباره از او بیاموزیم ، از او که همیشه بزرگ است اما غریبه  ، غریبه ای بزرگ برای همیشه .......... 

 

 

     غریبه و مه1353- کارگردان: بهرام بیضایی

 فیلم سینمایی غریبه و مه

فیلمی زیبا و راز آلود از کارگردانی بزرگ
داستان پیچیده و رازآلود همراه با رویکرد به آیین های اساطیری و مایه های نمادین  ، بازی های به یاد ماندنی ،دیالوگ های سترگ وپر محتوا و چندبار بازنویسی شده ،میزانسن قوی، دوربین پویا با انتخاب زوایای تاثیر گذار ،لوکیشن های متنوع ، شات های باز و بسته متنوع، ضرب اهنگ وتدوین  نفسگیر،همه و همه از دریچه نگاه و دوربین مردی که بزرگ است.بزرگ سینما و فرهنگ ایران : بهرام بیضایی.

خسرو شجاع زاده یکی دیگر از بازیگران فیلم غریبه و مه

غریبه و مه را بسیار دوست می دارم ،هر چندزبان رمزآگین و فضای تیره و تار و مه آلود فیلم و داستان پر تعلیق و رعب آورش شاید سلیقه بعضی را بر نتایداما بر این باورم که این فیلم یکی از برترین آثار تاریخ سینمای ایران و جهان است .

پروانه معصومی در فیلم غریبه و مه به کارگردانی استاد بهرام بیضایی

من تدوین و فیلمبردای و زوایای دوربین را در  صحنه یورش مردان سیاه پوش به قریه از صحنه یورش سپاهیان با همه ی ضربآهنگ پر شور و آن سیاهی لشکرها و پرچم های رنگارنگ و تعداد اسبهای فیلم« آشوب کوروسووا » ترجیح می دهم.

به سال 1353 (1975)اگر بازگردیدو سطح کیفی این فیلم را با تکنیک های فیلمسازی آن زمان مقایسه کنیدبا من همداستان خواهید شد.غریبه و مه البته امروز هم دیدنی و تاثیر گذار است چرا که در فضای خالی از معنای سینمای امروز و موضوعات کم ارزش و بی ارزش رایج این روزها هم از لحاظ موضوع و داستان وهم تکنیک و فنون سینمایی در اوج کمال و پختگی می نماید.

غریبه و مه فیلمی از استاد بهرام بیضایی

داستان:در یک آبادی پرت افتاده ی کنار دریا در شمال اهالی قایقی را می بینند که به سوی ساحل پیش می آید. قایق را از آب می گیرند و در آن مردی زخم خورده را می یابند که نامش آیت (خسرو شجاع زاده) است و نمی داند چه بر سرش آمده است

پروانه معصومی در فیلم غریبه و مه ( کات دوباره سینما با سعید روحی )

 زنی به نام رعنا (پروانه معصومی)، که شوهرش (مهدی بهمن پور) در دریا غرق شده و جسدش را پس نداده، کنجکاو احوال آیت است، و این کینه ی خانواده شوهر رعنا را بر می انگیزد. اهل آبادی از آیت می خواهند که یکی از دختران آبادی را به عقد خود در آورد. وقتی آیت رعنا را انتخاب می کند درگیری و دو دستگی پیش می آید. در مراسم عروسی گرگی به آبادی می زند و دو ناشناس سر راه آیت قرار می گیرند و از او می خواهند به دنبال آنها برود. آیت نمی پذیرد، و چندی بعد، با مرد ناشناسی درگیر می شود.

فیلم غریبه و مه اثر جاودانه استاد بهرام بیضایی

آیت پس از کشتن مرد در می یابد که او شوهر گمشده ی رعنا بوده است. روزی مردی (حمید طاعتی)، در جامه ی سیاه، با قایق از میان مه به آبادی می آید، و پس از خرید مقداری آذوقه راه آمده را باز می گردد. آیت دچار هراس می شود، و روز بعد چند غریبه (مرتضی سروش، مهدی منتظر، قاسم پورشکیبا، ایرج رامین فر، علی ژکان) سوار بر پنج قایق به آبادی می آیند و با آیت درگیر می شوند. اهالی نیز به کمک آیت می آیند. هر پنج مرد از پا درمی آیند و آیت، که زخم برداشته است، سوار بر قایق از ساحل دور می شود تا بداند که در آن طرف آب چه خبر است، و رعنا از نو لباس سیاه به تن می کند.

 

 

 

[+] نوشته شده توسط سعید روحی در شنبه 6 / 7برچسب:بهرام بیضایی, ادعا را به جای ادب برگردن آویختند, آرغ های روشنفکرانه,دلقکهای عنوان بدست, آیا کسی هست مرا یاری کند, اگر دین ندارید آزاده باشید, آئین های اساطیری, در ساعت 16:18 | |
خبر فوری : یه حبه قند میرکریمی به اسکار نرسیده آب شد

    تحریم اسکار  یه حبه قند را در دهان نگذاشته آب کرد

 

 

 
 مراسم اسکار تحریم شد . کات دوباره سینما با سعید روحی

 

  وزیر ارشاد: امسال در اسکار شرکت نمی‌کنیم

 

حسینی وزیر ارشاد . کات دوباره سینما با سعید روحی

سیدمحمد حسینی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در مراسم افتتاحیه جشنواره فیلم مقاومت که دوشنبه شب در کرمان برگزار شد، گفت: «تمام افراد در جریان فیلم اهانت‌آمیز به ساحت پیامبر اکرم (ص) و واکنش‌ها در این زمینه هستند. این فیلم دل همه مسلمانان را به درد آورد و سینماگران ما هم ساخت آن را علی‌رغم نداشتن ارزش هنری به شدت محکوم کردند، اما از روزهای قبل بحث حضور در اسکار و موضع‌گیری علیه این فیلم مطرح بود، چراکه این فیلم در آمریکا ساخته شده و مراسم آکادمی اسکار هم در این کشور برگزار می‌شود، ضمن آن که تاکنون هیچ اظهارنظر رسمی‌ای از سوی کشور سازنده در این زمینه انجام نشده است.»

وی با اشاره به انتخاب «یه حبه قند» به عنوان نماینده ایران در اسکار، خاطرنشان کرد: «کار هیئت انتخاب نماینده ایران در این مراسم طبق روال انجام شده بود و فیلم ارزشمند «یه حبه قند» اثر آقای میرکریمی به این مراسم انتخاب شده بود، اما امروز از سوی آقای شمقدری (رئیس سازمان سینمایی) درخواستی مبنی بر این که در صورت موافقت دست‌اندرکاران این فیلم (حوزه هنری) در مراسم اسکار شرکت نکنیم مطرح شد. من امروز طی صحبت‌هایی که با حوزه داشتیم، دیدم که آن‌ها هم با این اقدام موافق هستند و به همین دلیل رسما اعلام می‌کنم ما به عنوان واکنش جدی در قبال اهانت و جسارت غیرقابل تحمل به ساحت پیامبر اسلام (ص) امسال از شرکت در مراسم جایزه اسکار ممانعت می‌کنیم و از سایر کشورهای اسلامی هم تقاضا داریم که اینگونه اعتراض خود را نشان دهند.»

«یه حبه قند» یکشنبه شب به عنوان نماینده سینمای ایران در مراسم اسکار معرفی شد، اما صبح روز دوشنبه سوم مهرماه جواد شمقدری درخواست و پیشنهاد تحریم مراسم اسکار از سوی سینمای ایران را با توجه به توهین به پیامبر اکرم (ص) داد.
 

[+] نوشته شده توسط سعید روحی در جمعه 5 / 7برچسب:مراسم اسکار,یه حبه قند,حوزه هنری, سید محمد حسینی وزیر ارشاد, در ساعت 7:57 | |
عکسهای فیلم داستانی (خاطره) به سال 1368 در روستای زیبای ناتر

سعید روحی و بابک شمس در کات دوباره سینما

 

 

دلنامه ای برای مردمان عشق و آبادی ( روستای ناتر ) که همواره میزبانان لبخند بودند و حافظان طبیعت . برای آنها که همیشه  سخاوتشان در دوستی و وفاداری جاریست و ماندگار . و برای برادر خوبم بابک شمس ، که آن روزها بسیار کوچک بود و در پی درس و تحصیل و مدرسه ، اما شاهدی با انصاف و هنردوستی بامرام بوده و هست . کم کم خود هم در کنار برادرش بهنام شمس و سایر دوستان ، هنر را به زندگی و آینده اش پیوند داد و هم به عنوان بازیگر و هم به عنوان روزنامه نگاری موفق پا به دنیای حرفه ای هنر و مطبوعان گذاشت . مهمترین ویژگی بابک فراموش نکردن هویت ، اصالت و گذشته خود و مردمانش بود و هست ، تا جائی که بدون شرم و خجالت و تشویش ، از حرفها و متلکهای ویروسهای مخرب ،  کفش و کلاه  و لباس   محلی خود را به تن کرده  و در مراسم و مناسبتها شرکت میکرد . در این دوره ای که متاسفانه بعضی از جوانان از معرفی پدر ، این یگانه پشتوانه هر فرزند ، تنها به دلیل نداشتن شغلی در خور توجه و معمولی  مانند کشاورزی ، دامداری ، کارگری و سایر شغلهای مهم و باعث افتخار برای ما ، و باعث  خجالت  ( از دیدگاه آنان ) به دوستانشان خودداری میکنند ، چنین حرکتهایی و ثبت وبلاگ و وبسایتی به نام  روستای ناتر  بسیار با ارزش و شایان تقدیر است. 

 بابک شمس و مهدی صابری پشت صحنه یکی از برنامه های محلی سیمای مازندران که در ناتر ضبط شد

سلام به بابک عزیزم و همه مردمان  خوب و خونگرم و مهمان نواز دیار کوهستان  ، که شرف به سفره رنگین نفروختند و سالهاست عشق را سفره میهمانان خود ساختند .  بهشت ایران زمین ( ناتر ) سلام.

این بهشت و برکت خدا برای ساکنین اهل معرفت است .بابک جان ممنون و سپاسگزار مهرت بوده و هستم .  هر بار  بلافاصله بعد از شنیدن این نام ، نام بزرگان و مهربانان آن دیار که اهل( حکمت ) بودند و به روشنایی ( مهتاب ) در ذهنم نقش میبندد . من و ماهایی که در این تکرار و تکرار و روزمرگی ، آنان و گرانقدرترین کسان خویش را از یاد برده ایم و بعضی اوقات ، در تارو پود اندیشه بی ریشه ی خود دست و پا میزنیم . دلتنگم  برای بوی علف ، نسیم صبح و شب ، دمی کنار  رود ،قدمی پشت روستا ، همراهی با چوپانان و گله داران با شرافت ،عطر نانی که مادران و زنان روستا میپزند و محصول دل است خمیرش، همه وجود  . از گندمی که مردان و زنان صادق و بی آلایش مه و سرما ، بدون اینکه تو را بشناسند و بپرسند کیستی تعارفت میکنند . در حوالی ما شهر زده ها ، آخرین بار کی و در چه تاریخی ، تعارف بدون چشمداشت و تاوان را  دیده ای؟

سعید روحی و کات دوباره سینما

بابک جان قدر خود و جایی که بر آن گام برمیداری را بدان . تو میراث دار همه آنانی هستی که خاک ناموسشان بود ، ناتر و خرمشهر و بستان و سوسنگرد نمیشناختند . وقتی نام ایران و ایرانی در میان بود  و  آشفتگی مام وطن بگوششان رسید ، از همین سبزی و آب و علفی که من و شما از آن سرخوش میشویم و بهره میگیریم گذشتند و رفتند و رفتند و رفتند . ناتر بهشت کوچک خود را با بهشتی وسیع تر معاوضه کردند و ماندگار شدند در سینه تاریخ . و خوبانی که ماندند و با اشک چشم و دعا و احساس یاریگرشان بودند . وطن ، خاک ، میهن پرستی ،  سن وسال نمی شناسد . هر کس و با هر تفکر و دین و آئینی در برابر  هر سلسله و سلاح  و سرب و سرنیزه ای  می ایستد و جان فدا میکند .همانطور که شمس ناتری های شهید جانشان را برای این آرمان فدا کردند و شهدای دیگری که در حال حاظر به ذهن ندارم و بد نیست که در پایگاه ناتر بهشت کوهستان ، از این بهشتیان هم یادی کنیم .

تصویری از ناتر  ( کات دوباره سینما با سعید روحی )

 

بابک جان  پیشنهاد به نمایش گذاستن عکسهای صحنه و پشت صحنه فیلمهایمان در ناتر بسیار به جا  و به موقع بود . در هفته دفاع مقدس قرار داریم و من به مناسبت سالروز شروع جنگ تحمیلی علیه کشورمان عکسهایی از اولین فیلممان خاطره را که سرآغازی بود برای ورود و آشنایی با ناتر و مردمان نازنینش هدیه مهربانیشان میکنم .  بی وفائیست اگر یادی نکنیم  از بزرگ معرفت و مهمان نوازی ( زنده یاد حکمت شمس ) و بانوی مهربانی که خدا میداند همین حالا که از او مینویسم  صدایش  را به وضوح میشنوم و به یاد دارم ( زنده یاد مهتاب شمس ) روحشان شاد و قرین رحمت و آمرزش و  آرامش باد. و همینطور بهنام عزیزم که واسطه ای شد برای فصلی از زندگیم از سال 1368 تا به امروز .    

 ( سعید روحی ، مهرماه 1391 )

 

عکسهای صحنه و پشت صحنه فیلم داستانی ( خاطره ) که توسط دوست خوب و هنرمندم ( امیر سالاری ) یکی از اساتید مسلم عکاسی در استان و کشور گرفته شده است .

تصویری از فیلم خاطره 1368

ناتر و فیلم خاطره به کارگردانی سعید روحی 1368

سعید روحی و محسن خانزاده یکی از تصویربرداران فیلم خاطره

محمد رضا قلی پور ، محسن خانزاده ، فرشاد زرچی و... در فیلم خاطره

      برای دیدن سایر عکسهای زیبا و دیدنی از روستای ناتر روی ادامه مطلب کلیک کنید.


ادامه مطلب
[+] نوشته شده توسط سعید روحی در جمعه 5 / 7برچسب:بابک شمس, روستای ناتر, فیلم داستانی خاطره, امیر سالاری,وطن خاک میهن پرستی,دلتنگم برای بوی علف, در ساعت 7:54 | |
افشای اتفاقات پشت پرده در تعطیلی برنامه هفت از زبان فریدون جیرانی


فریدون جیرانی 1
باز هم گله ، بازهم شکوائیه ، بازهم کارشکنی و بازهم افشای واقعییات پشت پرده برنامه هفت از زبان فریدون جیرانی تهیه کننده و مجری این برنامه تلویزیونی ، که به مدت دو سال از شبکه سوم سیما پخش میشد . چند هفته قبل در همین پایگاه ،  نامه او به مدیران  سیما را  عینا برایتان به نمایش گذاشتیم و از جفایی که در حقش شده گفتیم و نوشتیم . اما جیرانی علیرغم ذات خونسرد و مهربانش نتوانست این بی مهری  که تلویزیون در حقش کرده بود را تاب بیاورد و هر چند دیرهنگام  ،اما بلاخره مهر سکوت را شکست و تصمیم گرفت  تا افشای واقعییات پشت پرده  تعطیلی برنامه هفت را ،یکبار برای همیشه بعهده بگیرد و بدون ممیزی و محدودییت و چه بگو و چه بپرس ، آخرین و بهترین و صادقانه ترین اجرای برنامه هفت خود را رقم بزند . خلاصه ای از گلایه ها و درد و دلهایش را بخوانید .
فریدون جیرانی 4
 
 ایده ی یک برنامه سینمایی در مهر ماه سال 88 به ذهن من و احسان ظلی پور رسید. من با مدیر شبکه سه آقاي پورمحمدي آشنا بودم و احسان ظلي‌پور هم آقاي فريدون جيراني را از نزديك مي‌شناخت. احساس كرديم براي اجراي اين برنامه‌ سينمايي، آقاي جيراني بهترين گزينه است. مهر 88 با آقاي پورمحمدي جلسه‌اي گذاشتم و پيشنهاد دادم برنامه ای سینمایی با حضور آقاي جيراني تولید کنیم. آقای پورمحمدی متذکر شدند که پیش از طرح ما، طرح های سینمایی دیگری هم برای تولید برنامه سینمایی بوده، اما آقاي ضرغامي نسبت به چگونگی اجرای برنامه‌ي سينمایی حساسيت زيادي دارند. آقاي پورمحمدي اجازه‌ اوليه‌ را براي اجراي آقاي جيراني و گروه ما گرفتند. ابتدا قرار بود از جشنواره سال 88 كار روی آنتن برود اما گفتند زمان مناسبي نيست تا ارديبهشت 89 كه با دستور شخص آقاي پورمحمدي به ما اعلام شد که روی آنتن برويم تا ببینیم چه می شود.

شكل‌گيري اتاق فكر

در مقاطع اولیه شروع کار، همه چيز زيرنظر شبكه 3 بود به همین دلیل با تاييد قائم مقام شبكه براي اولين‌بار اجازه گرفتیم وحتی برای اولین باردر تلویزیون تصوير بهروز وثوقي، محمدعلی فردین ،بیک ایمانوردی را هم نشان دادیم و بعضی موارد دیگر که برای اولین بار در تلویزیون اتفاق افتاد. به هرحال همه چيز خيلي خوب پيش می رفت تا اينكه در معاونت سيما، اتاق فكر سينما شكل گرفت و از همین جا محدودیت ها شروع شد.آقايان شيخ‌طادي،اكبر نبوي،ابوالقاسم طالبي و شهريار بحراني در اتاق فكر حضور داشتند و حتی جالب است بدانید آقای فرجی که مدیر شبکه رقیب بود، یکی از اعضای این اتاق فکر بود و همین باعث می‌شد که گاهی ما ایده‌هایمان را در برنامه پارک ملت می دیدم. هم آقاي جيراني و هم آقاي پورمحمدي مخالف اين جريان اتاق فكر بودند اما همچنان دستور معاونت سيما بر نظارت اتاق فكر بود.

فشارهاي اتاق فكر

ما دوست داشتيم به همه‌ي فيلم‌ها بپردازيم ولي آنها اسم برخي فيلم‌ها و آدم ها را مي‌دادند كه ما به آنها نپردازيم. هر جمعه ای که می خواستیم روی آنتن برویم، بايد از سه شنبه به اتاق فكر مي‌گفتيم كه مي‌خواهيم چه كار كنيم. آنها حتي پنج‌شنبه و شب قبل از اجرا تاييد نهایی را می دادند.از مقطع تشکیل اتاق فکر، شبكه سه نظارت نداشت و فقط اسمش اين بود كه «هفت» در شبكه سوم است. تصميم‌گیری ها با نظر اتاق فكر اتفاق مي‌افتاد. بعد از این محدودیت ها آقاي جيراني با آقاي پورمحمدي جلسه گذاشتند و گفتند اگر شبکه سه نمی تواند برنامه را اداره کند و قدرتی ندارد بهتر است که هفت تعطیل شود . اما ایشان گفتند، برنامه جا افتاده و مخاطب پيدا كرده است. به هرحال ما با وجود اینکه می دانستیم سخت است به خاطر شخص آقای پور محمدی و احترامی که برای ایشان قائل بودیم، ادامه دادیم.
جیرانی و کات دوباره سینما با سعید روحی
اسكار و خانه سينما ممنوع

اتفاق بي‌سابقه‌ تماس‌هاي تلفني برنامه بود كه بايد از قبل اجازه‌اش را مي‌گرفتيم. بعضي مقاطع مي‌گفتند درباره‌ي برخي مسايل روز و مهم سينمايي از جمله اسكار و خانه سينما صحبتي نشود در‌حاليكه ما بي‌طرفانه مي‌خواستيم درباره‌ي يكي از مسايل روز و مهم سينما صحبت كنيم.


پشت پرده تعطيلي "هفت"

به محض پیچدن خبر ساخت سریال توسط آقای جیرانی در شبکه یک، همان مخالفان در اتاق فکر و مدیر شبکه یک به شبکه سه فشار آوردند که آقای جیرانی نمی تواند همزمان هم سریال بسازد و هم هفت را اجرا کند و دستور از بالا آمد که تا هفته قبل از فوتبال آقای جیرانی برنامه را اجرا کند و پس از آن در مورد آینده برنامه تصمیم گیری شود. آقای پور محمدی با ما جلسه گذاشت و محترمانه دستوراتی که از بالا آمده بود را به ما گفت. آقای جیرانی و ما هم پذیرفتیم و قرار شد چهار هفته برنامه ادامه پیدا کند و پس از آن در مورد آینده صحبت کنیم، ولي يك روز پس از جلسه ای که با آقای پورمحمدی داشتیم، آقاي شريعت‌پناهي مدير گروه اجتماعي شبكه 3 كه اتفاقا در آن جلسه هم حضور داشتند ناباورانه در يك مصاحبه‌ اعلام كردند كه همین جمعه قرار است آقای جیرانی برود. آقاي پورمحمدي كاملا از اين ماجرا اظهار بي‌اطلاعي كردند و گفتند ايشان حق نداشته اين گونه برخورد كند... با وجود آنکه تا آخرین لحظه آقای پور محمدی می گفتند طبق توافق عمل می‌کنیم اما این اتفاق افتاد، چون فشارهاي خارج از شبكه و اتاق فكر تاثيرگذار بود.
فریدون جیرانی و کات دوباره سینما

بي‌احترامي در برنامه آخر

جمعه‌اي كه برنامه داشتيم پيش از آغاز برنامه كه همه مشغول كار و تدوين بوديم، يكي از اعضاي اتاق فكردر دفتر تولید برنامه با ما جلسه‌اي گذاشت و گفت،امشب آخرين برنامه است و بايد خداحافظي كنيد و در همين برنامه مجري جديد هم می آید و معرفي مي‌شود. اين اتفاق تقريبا 4، 5 ساعت قبل از برنامه افتادو این یک بی احترامی تمام عیار بود و تیم «هفت» همان شب تصمیم گرفت در آن برنامه خداحافظي كند. البته حاضر نشدیم مجری جدید آن شب بیاید و اعلام کردیم اگر این اتفاق بخواهد بیفتد اصلا روی آنتن نمی رویم و آقای پورمحمدی با آقای دارابی مذاکره و ایشان را راضی کرد که مجری جدید آن شب نیاید. پیشنهاد هم دادند كه شما بمانيد و از هفته بعد با آقاي گبرلو ادامه بدهيد. ولی تیم برنامه «هفت» همه با هم تصمیم گرفته بودیم که برویم.

چرا "ماه عسل" اسمش عوض شد؟

از لحاظ حقوقي مشكلي نيست كه اسم برنامه عوض نشود چون مالكيتش براي تلويزيون است. اما ما از لحاظ معنوي گفتيم. من احساس مي‌كنم درست نيست برنامه جديد با برنامه ما مقايسه شود بايد يك اسم ديگري باشد كه اين مقايسه ايجاد نشود. در عين حال هم شايد دست گروه جديد باز باشد و بتوانند بهتر از ما كار كنند بنابراين بهتر مقايسه ای صورت نگیرد. نمونه‌‌ي يك همچنين موضوعي سابقه داشته است مثلا آقاي احسان عليخاني اخيرا خواست كه اسم برنامه «ماه عسل» اگر قرار است توسط فرد ديگري اجرا شود،عوض شود که گویا درخواستش باعث شده و اسم برنامه عوض شود.

 

مي‌دانستيم نامه ما تاثيري نمي‌گذارد. اما از لحاظ معنوي براي ما مهم بود كه اين موضوع در تاريخ ثبت شود. به هرحال ما براي تيتراژ آن زحمت كشيده بوديم. يك هنرمند دو رگه‌ي ايراني، كاليفرنياي كار كرده بود و همه ایده، تيراژ و دكور براي خودمان بود.  ابتداي امرقرار بود آقاي رباني تهيه‌كننده كار باشد و خيلي هم حرفه‌اي عمل كرد چون ابتدا پيش آقاي جيراني آمدند و صحبت كردند كه حتي گروه ما به ايشان كمك كند و آقاي جيراني هم به ما گفتند اگر علاقه‌منديم اين كار را انجام بدهيم ولي ما چون يك تصميم جمعي گرفته بوديم ترجيح داديم اين همكاري اتفاق نيفتد. اما اخيرا متوجه شديم كه تهيه‌كننده كار،آقاي به نام قانع شده كه ما اصلا نمي‌شناسيم. و بدون هيچ تماسي با ما قرار است با دكور و تيتراژ ما كا روي آنتن برود. اين موضوع براي گروه ما كه زحمات زيادي براي شكل‌گيري برنامه كشيدند، آزاردهنده است.
فریدون جیرانی و مسعود فراستی

معرفت مسعود فراستي

 


براي من و تیم هفت پرونده برنامه بسته شده و فهمیدیم که باید فکر و ایده ها و جوانیمان را جایی دیگرخرج کنیم.

متوجه شديم آقاي فراستي قرار حضور داشته باشد. در حاليكه در مقطع تولید «هفت» يكي از مخالفت‌هاي كه تلويزيون داشت، خصوصا پس از ماجراي مسعود كيميايي اين بود كه آقاي فراستي ديگر در برنامه نباشند اما در پي پافشاری های آقاي جيراني بود كه ايشان در برنامه ماند. اما حالا ما از اين اقدام تلويزيون متعجب هستيم و از معرفت آقاي فراستي، متعجب تریم.

خداحافظي
اعتراض ديرهنگام

 

[+] نوشته شده توسط سعید روحی در چهار شنبه 3 / 7برچسب:تیتراژ و دکور, یک هنرمند دورگه ی ایرانی,اعتراض دیرهنگام,ماه عسل, آقای پورمحمدی,اسکار و خانه سینما ممنوع, در ساعت 4:46 | |
میثم زندی یکی از چهره های موفق در زمینه بازیگری و کارگردانی تئاتر

 

 کات دوباره سینما با سعید روحی 8

همانطور که پیشتر وعده داده بودم هر ماه یکی از چهره های فعال و تاثیر گذار در هنر استان و منطقه را به شما خوبان و حامیان  واقعی هنرمندان معرفی نمایم . در این پست معرفی و نگاه کوتاهی داریم بر فعالییت یکی از جوانان کوشا ، خلاق و  پرکار استان مازندران و شهرستانهای نوشهر و چالوس که در طول مدت یک دهه توانست خود را در بازیگری و کارگردانی  تئاتر منطقه تثبیت نماید .

 میثم زندی بازیگر و کارگردان تئاتر . ( کات دوباره سینما با سعید روحی )

(میثم زندی ) دیر پا به این عرصه گذاشت ، اما با تعامل و همفکری و ظرفییت شنیدن انتقادات ، پیشنهادات به جا و منطقی اساتید و پیشکسوتان  و دلسوزان هنر نمایش ، توانست خیلی زود خود بر کرسی استادی بنشیند و دلمشغولی اولش ، که همان تئاتر و صحنه بود را به دانشجویان و دانش پژوهان این رشته تدریس نماید .

 

میثم زندی و آموزش به هنرجویان

 میثم زندی با تشکیل گروههای مختلف همواره خرد جمعی را به کار گرفته که ماحصل آن اجراهای متعدد در جشنواره های مختلف و نهایتا تاسیس موسسه مردم نهاد نیما در شهرستان نوشهر بود که پایگاهی شد برای هنرمندان جوان و تشنه یادگیری. او با نوشتن مقالات و شرکت در جلسات نقد و بررسی در شهرهای مختلف کشور ، و همینطور آشتی مسوولان و مدیران دستگاههای دولتی و اداری ،گامهای موثری در راه رشد و اعتلای هنر  نمایش در  شهرستانهای نوشهر و چالوس برداشت و برمیدارد.

میثم زندی و خواهرش که یکی از هنرجویانش هم هست ( کات دوباره سینما با سعید روحی )

من هم به سهم خود از او و حرکتهای مثبت و پیوند دهنده او در این وانفسای تعطیلی ها و نگفتن ها و نشنیدنهای مسوولین هنری سپاس و قدردانی میکنم .

( سعید روحی و کات دوباره سینما )

 

             بیوگرافی و گزیده ای از فعالییتهای میثم زندی کات دوباره سینما با سعید روحی

تاریخ و محل تولد: 1359 - چالوس
تخصص: کارگردان، نویسنده، بازیگر، مدرس دانشگاه‌ ،مدیر آموزشگاه آزاد هنری تئاتر پیشدادیان در شهرستان نوشهر
تحصیلات: کارشناسی ارشد رشته پژوهش هنر، گرایش تئاتر و سینما، ‌دانشکده هنر و معماری واحد تهران مرکزی؛ 1386
 


نمایش و اجراها :

کارگردان:

"عطر گل یاس" نوشته"جعفر ولی‌پور"؛ چالوس، تالار سازمان جنگل‌ها و مراتع؛ 1379

"یک شب غیرعادی" نوشته"میثم زندی"؛ چالوس، تالار سازمان جنگل‌ها و مراتع؛ 1380

"مهتاب در انتظار" نوشته"سعید ارجمند"؛ چالوس، تالار شهید آوینی؛ 1380

"اسید" نوشته"امیر دژاکام"؛ چالوس، تالار سازمان جنگل‌ها و مراتع؛ 1381

"انتظار با بوی نرگس" نوشته"زینت صالح‌پور"؛ چالوس، تالار سازمان جنگل‌ها و مراتع؛ 1381 ـ نوشهر، تالار ارشاد؛ 1384

"گنبد تن غلغل روح" نوشته"میثم زندی"؛ چالوس، تالار سازمان جنگل‌ها و مراتع ـ نوشهر، تالار تئاتر اداره کل منابع طبیعی؛ 1382

"ترانه دخترشاه پریون" نوشته"امیر دژاکام"؛ رشت، جشنواره منطقه‌ای فجر؛ 1382

"خاکستر برگ پاییز" نوشته"محمدرضا عطایی‌فر"؛ رشت، جشنواره منطقه‌ای فجر؛ 1382

"ضیافت" نوشته"بهرام بیضایی"؛ ‌(اجرای نمایشنامه‌خوانی) تهران، فرهنگسرای نیاوران؛ 1383

"مجلس شبیه رستم و سهراب" نوشته"امیر دژاکام"؛ نوشهر، مجتمع فرهنگی و هنری ارشاد؛ 1385

"من نمی‌خواهم بمیرم" نوشته"میثم زندی"؛ نوشهر، تالار ارشاد؛ 1385

"تثلیث" نوشته"میثم زندی"؛ نوشهر، تالار تئاتر ارشاد؛ 1385

"زاویه" نوشته"غلامحسین ساعدی"؛ نوشهر، تالار تئاتر ارشاد؛ 1386

"ابوذر" نوشته"رضا دانشور"؛ نوشهر، تالار تئاتر ارشاد؛ 1386

بازی:

"عشق به افق خورشید" به کارگردانی"محمدرضا قلی‌پور" چالوس‌، تالار دانشگاه آزاد اسلامی؛ 1377

"از یاد رفته‌ام حبیب" به کارگردانی"صدیقه رئیسی"؛ چالوس، تالار سازمان جنگل‌ها و مراتع 1378

"طپش روز اول" به کارگردانی"محمدرضا قلی‌پور"؛ چالوس، تالار دانشگاه آزاد اسلامی؛ 1379

"عطر گل یاس" به کارگردانی"میثم زندی"؛ چالوس، تالار دانشگاه آزاد اسلامی؛ 1379

"پیرچنگی" به کارگردانی"محمدرضا قلی‌پور" چالوس تالار شهید آوینی 1380

"مهتاب در انتظار" به کارگردانی"میثم زندی"؛ چالوس، تالار شهید آوینی؛ 1380

"مهتاب" به کارگردانی"سعید ارجمند"؛ چالوس، تالار هلال احمر؛ 1380

"اسید" به کارگردانی"میثم زندی"؛ نوشهر، تالار سازمان جنگل‌ها و مراتع کشور؛ 1381

"من نمی‌خواهم بمیرم" به کارگردانی"میثم زندی" نوشهر تالار ارشاد 1385

طراحی صحنه:

"اگر حرف نزنم زنده می‌مونم" به کارگردانی"مسلم خردمند"؛ مشهد، جشنواره هلال احمر؛ 1384

نویسنده:

"گنبد تن...غلغل روح" به کارگردانی"میثم زندی"؛ نوشهر، تالار سازمان جنگل‌های چالوس و اداره کل منابع طبیعی؛ 1382

"من نمی خواهم بمیرم" به کارگردانی"میثم زندی"؛ نوشهر، تالار ارشاد؛ 1385

"تثلیث" به کارگردانی"میثم زندی"؛ نوشهر،‌ تالار ارشاد؛ 1385

"حماء مسنون تا ... "؛ انتشارات(؟)؛ سال(؟)

"زندانی 1359"؛ انتشارات(؟)؛ سال(؟)

"خروج مختار"؛ انتشارات(؟)؛ سال(؟)


توضیحات:


جوایز:

فعالیت ها:

نویسنده مقالات هنری:

"متدولوژی نمایش‌های آیینی"

"چیستی در نمایشنامه"

"سمبولیسم در نمایش"

"هنر و علوم اجتماعی"،

نویسنده کتاب:

"چیدمان صحنه" (بر مبنای نظریه‌های پیتر بروک،‌ یرژی گروتفسکی و وسوالد میرهولد) "؛ انتشارات(؟)؛ سال(؟)

"‌هنر و هم آهنگی دنیا"

"صور خیال در هملت" و ... چاپ همگی آن‌ها در نشریات مختلف.

 ترجمه :

نمایشنامه "ساده لوح"  نوشته "آنتوان چخوف"

نمایشنامه "متشکرم خانم"  نوشته "لنگستون هیوز"

کتاب"مینی مال آرت" نوشته"دانیل ماروزونا"

مقاله "شرح اصول بازیگری"  نوشته "یرژی گرتوفسکی"

[+] نوشته شده توسط سعید روحی در چهار شنبه 3 / 7برچسب:میثم زندی, آنتوان چخوف, خروج مختار,من نمی خواهم بمیرم,محمدرضاقلی پور,صدیقه رئیسی,امیردژاکام,جعفر ولی پور, در ساعت 3:58 | |
صفحه قبل 1 2 صفحه بعد

سینمای ایران

انتشار مطالب ، وقایع و رویدادهای سینمایی کشور و شهرستانها
آرشيو
آذر 1392
فروردين 1392
بهمن 1391
دی 1391
آبان 1391
مهر 1391
مرداد 1391
آمار
روز بخير كاربر مهمان!
آمار بازديدها:
افراد آنلاين:
تعداد بازديدها:

سینمای ایران مدير سایت :
سعید روحی
لينكستان
سایت تخصصی سینما نگار
آپلود ست فا
سرويس اشتراك عكس تيوب
كات دوباره 30 نما با سعيد روحي
انجمن فرهنگی هنری تصویرسازان
استاد محمد رضا شجریان
انجمن سینمای جوانان ایران
سایت سینمایی آپارات
سینما برای همه ما
سعید روحی و سینماتوگراف
سایت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
خانه سینمای ایران
ردیاب ماشین
جلوپنجره اریو
اریو زوتی z300
جلو پنجره ایکس 60

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان سعید روحی و سینمای ایران و آدرس saeedroohi30nama.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

زیباترین سایت ایرانی

جدید ترین سایت عکس

نازترین عکسهای ایرانی

بهترین سرویس وبلاگ دهی

وبلاگ دهی LoxBlog.Com


لينكدوني

حمل و ترخیص خرده بار از چین
حمل و ترخیص چین
جلو پنجره اسپرت
الوقلیون

آرشيو پيوندهاي روزانه


CopyRight| 2009 , saeedroohi30nama.LoxBlog.com , All Rights Reserved
Powered By Blogfa | Template By: LoxBlog.Com